نق زدن


معنی انگلیسی:
carp, cavil, grumble, mutter, nag, niggle, badger, chivvy, chivy, whine, to nag and murmur

لغت نامه دهخدا

نق زدن. [ ن ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) غر و لند کردن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - بهانه جویی کردن . ۲ - غرغر کردن . توضیح این لغت اصلا در مورد بهانه گیری کودکان و سر و صدا کردن آنان بکار میرود اما آنرا بر سبیل توسع در مورد بهانه جویی زنان ومردان بزرگ سال و اظهار نارضایی از طرف آنها نیز استعمال میکنند .

فرهنگ معین

(نِ. زَ دَ ) (مص ل . ) (عا. ) ۱ - بهانه - جویی کردن . ۲ - غرغر کردن .

مترادف ها

nag (فعل)
عیب جویی کردن، ازار دادن، نق زدن، مرتبا گوشزد کردن

mewl (فعل)
ناله کردن، نق زدن

فارسی به عربی

فرس

پیشنهاد کاربران

نق زدن: [اصطلاح] ( مصدر ) ۱ - بهانه جویی کردن . ۲ - غرغر کردن . مرتبا گوشزد کردن ( بیشتر در مورد بهانه گیری کودکان و سر و صدا کردن آنان بکار میرود
( ( پاها را گذاشت زمین وتکیه داد به پشت صندلی . "غیر از اینکه باز حمید به مادرت گله کند که آرزو بداخلاق شده ومادرت بیافتد به جانت که خواهر زاده عزیزم را آلاخون والاخون کردی . آیه نق بزندکه بابای نازنینم را ازمن جدا کردی وـــــــــــــ ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 15 . ) )

بیخودی حرف زدن و پرحرفی کردن
زر

بپرس