نفوذ کننده


معنی انگلیسی:
penetrative

جدول کلمات

نافذ

مترادف ها

intrant (اسم)
وارد، داخل، داخل شونده، دخول رسمی و قانونی، ورود رسمی، نفوذ کننده

پیشنهاد کاربران

بپرس