نفوذ پذیر

/nofuzpazir/

معنی انگلیسی:
penetrable, permeable, porous

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه قابل نفوذ و تاثیر باشد مقابل نفوذ ناپذیر .

مترادف ها

sensitive (صفت)
حساس، نفوذ پذیر، دارای حساسیت

pervious (صفت)
روشن بین، نفوذ پذیر، راه دهنده

penetrable (صفت)
نفوذ پذیر، سوراخ شدنی، کاویدنی، رخنه پذیر

permeable (صفت)
نفوذ پذیر، نشت پذیر

فارسی به عربی

حساس

پیشنهاد کاربران

نفوذ: درآیش، خَلِش برگرفته از کارواژه ی ( خَلیدن ) ( خلید، خَلیده، خَل و نام کارواژه اش: خلش.
نفوذپذیر: خلش پذیر.
تأثیر پذیر: هنایش پذیر
رخنه پذیر
نرم ، شکننده ، تحت تاثیر قرار گرفتن، رام شدن
آنچه که قابل نفوذ است

بپرس