نفله شدن. [ ن ِ ل ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، از میان بشدن. مردن. بی فایدتی تلف شدن. مردن نه برای مقصدی. ( یادداشت مؤلف ). || نه به موقع خویش صرف شدن مال. بیهوده خرج شدن. به مصارف بیهوده به کار رفتن. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - تلف شدن از بین رفتن ( مخصوصا چیزی که بحیف و میل و از روی افراط و تفریط از بین رود . ) ۲ - مردن .