نفغ

لغت نامه دهخدا

نفغ. [ ن َ ] ( ع مص ) آبله ناک گردیدن دست کسی و سست و تنگ شدن از سختی کار. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). آبله ناک شدن و ورم کردن دست از کد عمل. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ).

فرهنگ فارسی

آبله ناک گردیدن دست کسی و سست و تنگ شدن از سختی کار . آبله ناک شدن و ورم کردن دست از کد عمل .

پیشنهاد کاربران

بپرس