نفسانی

/nafsAni/

مترادف نفسانی: شهوانی، روانی، نفسانیات

برابر پارسی: روانی

معنی انگلیسی:
animal, bodily, carnal, sensual, worldly

لغت نامه دهخدا

نفسانی. [ ن َ ] ( ص نسبی ) منسوب به نفس. از نفس. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نفس شود. || منسوب به نفس اماره. مقابل روحانی : متابعت وساوس شیطانی و موافقت هواجس نفسانی نمودی. ( سندبادنامه ص 86 ).
چه خبر دارد از حقیقت عشق
پای بند هوای نفسانی.
؟

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به نفس مربوط به نفس : پس جنباننده این جسم نخستین عقلی نبود و نه طبعی بلکه نفسانی بود . یا کیفیات نفسانی . حالاتی که در نفس انسانی جریان می یابد .

فرهنگ عمید

مربوط به نفْس.

مترادف ها

affective (صفت)
موثر، نفسانی

sensual (صفت)
نفسانی، جسمانی، شهوانی، هوس ران

carnal (صفت)
نفسانی، خون اشام، جسمانی، شهوانی، جسمی

فارسی به عربی

جسدی , عاطفی

پیشنهاد کاربران

سلیم
نفسانی: جانی، روانی یا جانی و روانی.
جسمانی

بپرس