فرهنگ فارسی
مترادف ها
ضربان، تپش، نفس نفس زدن
نفس نفس زدن، تند نفس کشیدن، دم کشیدن، ضربان داشتن
بریده بریده نفس کشیدن، نفس نفس زدن، با دهان باز دم زدن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
هن و هن کردن
هناسه
به لَه لَه افتادن ؛ چنانکه سگ تشنه. بضیق و خناق افتادن. تنگ نفس شدن.
هن و هن