نفس ملهمه

لغت نامه دهخدا

نفس ملهمه. [ ن َ س ِ م ُهَِ م َ / م ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نفسی که ارادات مختلفه از آن در دل راه یابد. ( از غیاث اللغات ).

فرهنگ فارسی

نفسی که ارادات مختلفه از آن در دل راه یابد .

پیشنهاد کاربران

شاید مفید، ثمربخش و راهگشا باشد که در قدم اول بدانیم نفس چیست و سپس در مورد انواع و اقسام آن بیندیشیم. از دیدگاه فردی من، نفوس مجرد هیچ چیز دیگری نیستند غیر از من های نباتی و حیوانی و انسانی که هرکدام
...
[مشاهده متن کامل]
از نفس مجرد یا منِ واحد و بیکران خدای حقیقی و واقعی و هرکدام بصورت زوجی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی آفریده شده و از جاودانگی بر خوردار گردیده اند و همیشه هم مانند نقاط بی بُعد هندسی در نفس خدا قرار دارند و نه در خارج یا بیرون از وی. تقسیم نفس یا من که از استعداد خواب و بیداری و مشاهده با واسطه ( به کمک تفسیر تصویری، صوتی، بویائی، چشائی و لمسیِ واقعیت به کمک عملکرد قوای ادراکی فهم و عقل بر روی داده های حواس پنجگانه و محتوای خاطرات و تاثیرات امیال غریزی ) و از جنسیت مذکر و موئنث ( مردانه و زنانه ، نرینگی و مادینگی ) برخوردار است، به چهار نوع اماره و لوامه و ملهمه و مطمئنه و اعلام جهاد اکبر یا مبارزه بزرگ با آن، یکی از بنیادی ترین گمراهه روی های حکمت دینی ( قرآنی ) محسوب میشود و اندیشمندان و متفکرین و خیالپردازان پیرو دین اسلام که گاهی اوقات نفس را به معنای جسم، روح، روان، جان، فهم و عقل، شعور و هوش و آگاهی و خودآگاهی و یا چیز دیگری دانسته و پنداشته اند، دنباله روان همان گمراهه روی بنیادی محسوب میشوند. نفس مجرد یا من هر فرد انسانی ( منجمله هر نبات و حیوانی ) در لحظه بسته شدن نطفه کالبد یا تن و یا بدن تثلیثی ( مادی روانی روحی ) در رحم مادر در بستر امن و ساکن و پیوسته و فراگیر زندگی بخش جان ( جان خدا ) در همان نقطه بسیار ریز فیزیکی و در همان لحظه بسیار کوتاه زمانی از خواب ژرف و شیرین بیدار میشود ( و نه اینکه از بیرون به آن به پیوند و در لحظه مرگ کالبد از آن جدا شود ) و عشق و زندگی روئیایی - برزخی اش با کمیت و کیفیت بهشت برین ( به کمک حواس و غرایز و فهم و عقل بیکران خدا و نه به کمک حواس و غرایز و فهم و عقل انفرادی که در طی حالت برزخ فاقد آنها می باشد ) در همان لحظه به پایان میرسد تا دَور بعد. نفس مجرد در کلیه لحظات زندگی دنیوی منجمله در طول خواب های شبانه روزی همیشه بیدار ست و در لحظه مرگِ بدن دوباره به خواب ژرف و سنگین و شیرین فرو میرود طوریکه با صدای مهیب و گوش خراش هیچ صور و بوق و شیپوری از نوع اسرافیلی و مهبانگی قابل بیدار شدن نمی باشد غیر از از راه و روش بسته شدن مجدد نطفه تثلیثی در رحم مادر در همین دنیا در مداری برتر . موجودات زنده نباتی و حیوانی و انسانی از جان های جزئی، خاص، ویژه و منحصر بفرد برخوردار نمی باشند. لذا تقسیم بندی موجودات به جاندار و بی جان و باور به پریدن جان از قفس به اصطلاح تنگ خاکی و پرواز آن از جهان مادی و فانی به جهان معنوی و باقی ( و آنهم با شتاب و عجله ) دو گمراهه روی می باشند در فضای زبان فارسی. عناصر فیزیکی و شیمیایی مندرج در جدول مندلیف یعنی اتم ها دارای نفس یا من نیستند بلکه فقط نقش خمیر مایه ساختاری را عهده دار می باشند و نفوس نباتی و حیوانی و انسانی برخلاف بینش شهودی و تکاملی مولانا، غیر قابل تبدیل به همدیگر می باشند. مشاهدات نفسانی در طول خواب های شبانه روزی به علت خواب بودن قوای ادراکی فهم و عقل به شکل روئیا های پراکنده و اغلب بی معنی صورت می پذیرند : لذا علت و دلیل اصلی پدیده روئیا بر خلاف بینش فروید مبنی بر ساختاری بودن روان و برخلاف بینش و باور دینی مبنی بر قبض یا جدایی موقت روح از کالبد به اصطلاح مادی و پرسه زدن آن در عالم میانی تحت عنوان برزخ از دیدگاه دین اسلام، ریشه در فعالیت روح و روان ندارند. نکته مهم دیگر اینکه نفوس مجرد یا من های انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) هیچگونه هوا و هوسی ندارند و لذا بر خلاف بینش و باور پارسایان و زاهدان دینی به هیچگونه تهذیب و تزکیه و پاکسازی نیازی ندارند بلکه قوای ادراکی فهم و عقل انسان که نیازمند پروش به راه و روش های درست و صحیح اند.

بپرس