نفس مجرد یعنی من و نه روح ، نه روان، نه جان ، نه فهم و عقل، نه هوش و آگاهی و خودآگاهی و نه چیز دیگری. نفس مجرد از دو نوع جنسیت برخوردار است یکی مردانه و دیگری زنانه . ماده و روح و روان هرسه به یک سهم مساوی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
با هم امر خدا می باشند و نه اینکه فقط روح امر آفریدگار باشد و ماده و روان امر اهریمن یا شیطان. نفس مجرد یا منِ واحد و بیکران خدا در عین حال از دو نوع مشاهده و تجربه بر خوردار است یکی کلی به کمک حواس، فهم و عقل بیکران خویش که جاودانه در نهایت کمال ایده آل مطلق است یعنی خودآگاه و آگاه مطلق به همه چیز و دیگری جزئی به کمک غرایز نباتی و حیوانی و حواس و فهم و عقل افراد انسانی که همیشه محدود و نسبی و مشمول حال تکامل می باشد. موجودات زنده و غیر زنده هیچ چیز های دیگری نیستند غیر از ذرات ناچیزی از هستی و وجود بیکران خدای حقیقی و واقعی و زندگی های موجودات زنده نباتی و حیوانی و انسانی ، زندگی بی آغاز و بی پایان ، لایزال و جاودانه خود خداوند اند در قالب جزئیات. خدای دینی و فلسفی و عرفانی فقط لفظ یا واژه و یا کلمه است در زبان و خط و مفهوم محض و ایده انتزاعی در فهم و عقل محدود انسانی و به همین دلیل در خارج یا بیرون از ذهن هیچ مصداق و مثالی ندارد منجمله بیخدائی آتئیستی. اما خدای حقیقی و واقعی بیکران و بینهایت است و لذا هیج موجود دیگری چه غیبی و چه شهودی غیر از او نه وجود دارد و نه می تواند وجود داشته باشد . شناخت چنیین خدائی ( یعنی خدای حقیقی و واقعی ) فقط از طریق شناخت ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و ظاهر و باطن افراد انسانی یا بطور کلی از راه شناخت محتوا و محیط این کیهان یا جهان به روش علمی و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات هم محض و هم کاربردی امکان پذیر می باشد و نه از راه دیگری. خدای حقیقی و واقعی بی نیاز مطلق است و به ستایش و پرستش، نیایش و مناجات، دعا و عبادات ، طاعت و بندگی، تسبیح و ذکر، احداث معابد و قربانی حیوانات در اطراف آنها، زیارت خانه های وی در فلان سرزمین ها، تعیین قبله گاه و اوقات شرعی از طرف انسان هیچگونه نیازی ندارند. فیض یا بخشش یا رحمت عشق و زندگی از طرف خدای حقیقی و واقعی به مخلوقات ( که اجزای خود وی اند ) بطور مطلق یک جانبه یا یکطرفه می باشند و به پاسخگویی از طرف اجزاء ( مخلوقات ) بویژه انسان هیچگونه نیازی ندارند.