نفس فرورفتن. [ ن َ ف َ ف ُ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) نفس بریدن. نفس گسستن. || دم درکشیدن. خاموش شدن. خاموشی گزیدن : نه عجب گر فرورود نفسش عندلیبی غراب هم قفسش.سعدی.|| نفس غرق شدن. رجوع به نفس غرق شدن شود.