نفس راست کردن

لغت نامه دهخدا

نفس راست کردن. [ن َ ف َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نفس درست کردن. اندک آرام گرفتن. ( آنندراج ). توقف کردن و آرام گرفتن. ( ناظم الاطباء ) ( از غیاث اللغات ). نفس تازه کردن :
نفس از خانه ٔآئینه اینجا راست می کردی
اگر آگاه می گشتی ز درد انتظار من.
صائب ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

نفس درست کردن . اندک آرام گرفتن . توقف کردن و آرام گرفتن .

پیشنهاد کاربران

find your breath
Ralph found his breath and blew a series of short blasts
نمدی آفتاب کردن ؛ کنایه از لختی برآسودن و نفسی تازه کردن. گویند: نگذاشت نمدی آفتاب کنیم ؛ هنوز از گرد راه نارسیده و اندکی نیاسوده ، به کار دیگر فرمان داد.

بپرس