نفس تنگ

لغت نامه دهخدا

نفس تنگ. [ ن َ ف َ ت َ ] ( اِ مرکب ) عبارت از زمانی که به یک چشم زدن بگذرد. ( آنندراج ). یک لحظه. یک چشم به هم زدن. ( ناظم الاطباء ). کنایه از زمانی است که در یک چشم برهم زدگی بگذرد. ( برهان قاطع ).

فرهنگ فارسی

۱ - کسی که دچار تنگی نفس باشد . ۲ - ( اسم ) نفس تنگی .

فرهنگ عمید

کسی که دچار نفس تنگی باشد.

پیشنهاد کاربران

بپرس