نفز

لغت نامه دهخدا

نفز. [ ن َ ] ( ع مص ) برجستن آهو . ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). برجستن آهو بره در دویدن. ( فرهنگ خطی ) ( از متن اللغة ). نَفَزان. ( منتهی الارب ) ( متن اللغة ). نفوز. ( متن اللغة ). || مردن. ( از المنجد ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). نفزان. نفوز. ( المنجد ) ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

پریدن قوچ و آهو و بز در هنگام بازی و دویدن در دشت

بپرس