نفرت اوردن

لغت نامه دهخدا

( نفرت آوردن ) نفرت آوردن. [ ن ِ رَ وَ دَ ] ( مص مرکب ) ایجاد کراهت و رمیدگی و اشمئزاز کردن : زنان و مخنثان را برگمارند تا از معشوق او حکایتهاء زشت ناپسندیده که مردم را از آن ننگ آید و نفرت آرد می گویند تا دل او سرد شود. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

فرهنگ فارسی

( نفرت آوردن ) ایجاد کراهت و رمیدگی و اشمئزاز کردن : زنان و مخنثان را بر گمارند تا از معشوق او حکایتهائ زشت ناپسندیده که مردم را از آن ننگ آید و نفرت آرد می گویند تا دل او سرد شود ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس