نغزک

لغت نامه دهخدا

نغزک. [ ن َ زَ ] ( ص مصغر ) مصغر نغز است یعنی خوبک و نیکک. ( از برهان قاطع ). هر شی خوب و لطیف. رجوع به نغز شود. || هر کار اندک که بخوبی باشد. ( غیاث اللغات ). رجوع به نغز شود. || نادر. بدیع. کمیاب.( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) نام میوه ای است مخصوص هندوستان که آن را انب و انبه گویند. ( برهان قاطع ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از جهانگیری ). انبه. ( از غیاث اللغات ). انبج معرب آن است ، سبز و نارسیده آن را با داروهای گرم خوشبوی آچار کنند و به اطراف برند، رسیده آن زردرنگ و شیرین طعم و آبدار و به بزرگی دستنبوئی دیده ام. ( از انجمن آرا ) :
نغزک خوش نغزکن بوستان
نغزترین میوه هندوستان.
امیرخسرو ( انجمن آرا و جهانگیری ).

فرهنگ فارسی

انبه
۱ - مصغر نغز خوبک نیکک . ۲ - ( اسم ) انبه ( معرب آن نیز نغزک ) : نغزک خوش نغز کن بوستان نغزترین میوه هندوستان ... ( امیر خسرو . جها. فرنظا. )

فرهنگ عمید

= انبه

پیشنهاد کاربران

بپرس