نغاش

لغت نامه دهخدا

نغاش. [ ن ُ ] ( ع ص ) نیک کوتاه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مرد نیک کوتاه بالا که به سستی و ضعف حرکت کند. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). مرد بسیار کوتاه قد. مرد ضعیف الحرکه ناقص الخلقه.( از متن اللغة ). نُغاشی . ( اقرب الموارد ) ( آنندراج )( متن اللغة ). نَغّاش. ( ناظم الاطباء ) ( متن اللغة ).

نغاش. [ ن َغ ْ غا ] ( ع ص ) نُغاش. ( متن اللغة ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به نُغاش شود.

پیشنهاد کاربران

�خدشه� هم می تواند معنی دهد؛ به عنوان مثال می گویند:
به فضل پروردگار خناسان نخواهند توانست که هیچ گونه نغاشی به چهره ی این کمترین در افکنند.

بپرس