نعیمی

/na~imi/

لغت نامه دهخدا

نعیمی. [ ن َ ] ( اِخ ) شاه فضل ( سید... )مشهدی شیروانی ، از دانشمندان و شعرای قرن هشتم هجری قمری است ، در علوم غریبه دستی داشته و به فرمان میرانشاه فرزند تیمور لنگ به تهمت اختراع مذهب حروفی به سال 798 هَ. ق. کشته شده است . دو کتاب جاودان صغیر و جاودان کبیر از تصنیفات اوست ، از اشعار اوست :
وجودم زمانی که پیدا نبود
بجز مظهر حق تعالی نبود
به مصر وجود آن زمان آمدم
که با یوسف جان زلیخا نبود
فرشته مرا سجده آنروز کرد
که با آدم ای خواجه حوا نبود
من آن دم دم از زندگی می زدم
که در نفس آدم مسیحا نبود.
( از ریحانة الادب ج 4 ص 222 ) ( ریاض العارفین ص 156 ) ( صبح گلشن ص 534 ). رجوع به فرهنگ سخنوران شود.

فرهنگ فارسی

شاه فضل مشهدی شیروانی از دانشمندان و شعرای قرن هشتم است در علوم غریبه دستی داشته و به فرمان میرانشاه فرزند تیمورلنگ و به فتوای آخوندهای عصر به تهمت اختراع مذهب حروفی به سال ۷۹۸ کشته شده است ٠

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] نعیمی (ابهام زدایی). نعیمی ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • عبدالقادر بن محمد نعیمی دمشقی، عبد القادر بن محمد النعیمی الدمشقی، از جزء قضات دمشق• محمد بن شاذان نعیمی نیشابوری، از جمله وکلاء امام حسن عسکری (علیه السلام) آگاه شده بر معجزات امام زمان (عجّل الله فرجه الشریف)
...

پیشنهاد کاربران

"نعیمی" به معنای فردی ناز و نعمت زده یا کسی که در نعمت و آسایش است، آمده است. در واقع، این کلمه به کسی اشاره دارد که زندگی راحت و لذت بخشی دارد و در رفاه و آسایش به سر می برد.
ذاکر
نعیمی

بپرس