لغت نامه دهخدا
نعومة. [ ن ُ م َ ] ( ع مص ) نرم و نازک گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). نازک و نرم شدن. ( از تاج المصادر بیهقی ). ناعم و لین شدن. ( از متن اللغة ): نعم الشی ٔ؛ لان ملمسه ، فهو ناعم. نَعمَة. ( متن اللغة ). || خوش عیش شدن. ( یادداشت مؤلف ). وسعت گرفتن زندگی و مرفه شدن. ( از متن اللغة ). نَعمَة. ( متن اللغة ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) نرمی ملایمت مقابل خشونت درشتی .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [مقابلِ خشونت و درشتی] ملایمت، نرمی.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید