نعوظ کردن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
دروای شدن . [ دَرْ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) برپا شدن . نصب شدن . افراخته شدن . منصوب گشتن . ( ناظم الاطباء ) .
- دروای شدن نره ؛ برخاسته شدن ذکر که به عربی نعوظ خوانند.
- دروای شدن نره ؛ برخاسته شدن ذکر که به عربی نعوظ خوانند.