می نهم از شاخ ترخان زلف بر روی پنیر
می کشم از برگ نعنع وسمه بر ابروی نان.
بسحاق.
نعنع. [ ن ُ ن ُ ] ( ع ص ) مرد دراز مضطرب خلقت. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ). || فرج باریک و دراز و فروهشته. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).