نعمه
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی نَّعْمَةِ: بهره مند شدن از نعمتها
معنی نِعْمَةٌ: نعمتی
معنی نَعْمَةٍ: نعمتی - نعمتی خاص - یک نعمت (وزن فعلة وزن مخصوص افاده نوع است و نعمة یعنی نوع نعمت ویا به معنی یک بار انجام کاری است که در آن صورت به معنی یک نعمت می شود)
معنی نِعَمَهُ: نعمتهایش (نعمت :هر چیز سازگار با طبع و مفید و لذت بخش)
معنی نَعَّمَهُ: به او نعمت داد(نعمت :هر چیز سازگار با طبع و مفید و لذت بخش)
معنی نِعْمَتَ: نعمت - هر چیز سازگار با طبع و مفید و لذت بخش (نعمت برای هر چیز عبارت است از نوع چیزهائی که با طبع آن چیز بسازد ، و طبع او آن چیز را پس نزند و از آنجا که موجودات جهان، همه به هم مربوط و متصلند لذا بعضی که سازگار با بعض دیگرند، نعمت آن بعض بشمار میرون...
معنی یَدْعُواْ: می خوانَد - دعوت می کند - طلب می کند (" کَانَ یَدْعُواْ ":می خواند -طلب می کرد عبارت "ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِیَ مَا کَانَ یَدْعُواْ إِلَیْهِ مِن قَبْلُ "یعنی وقتی گرفتاریش را خداوند برطرف می کرد آن گرفتاریی که خدا را به سوی آن میخ...
ریشه کلمه:
نعم (۱۴۴ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)
معنی نِعْمَةٌ: نعمتی
معنی نَعْمَةٍ: نعمتی - نعمتی خاص - یک نعمت (وزن فعلة وزن مخصوص افاده نوع است و نعمة یعنی نوع نعمت ویا به معنی یک بار انجام کاری است که در آن صورت به معنی یک نعمت می شود)
معنی نِعَمَهُ: نعمتهایش (نعمت :هر چیز سازگار با طبع و مفید و لذت بخش)
معنی نَعَّمَهُ: به او نعمت داد(نعمت :هر چیز سازگار با طبع و مفید و لذت بخش)
معنی نِعْمَتَ: نعمت - هر چیز سازگار با طبع و مفید و لذت بخش (نعمت برای هر چیز عبارت است از نوع چیزهائی که با طبع آن چیز بسازد ، و طبع او آن چیز را پس نزند و از آنجا که موجودات جهان، همه به هم مربوط و متصلند لذا بعضی که سازگار با بعض دیگرند، نعمت آن بعض بشمار میرون...
معنی یَدْعُواْ: می خوانَد - دعوت می کند - طلب می کند (" کَانَ یَدْعُواْ ":می خواند -طلب می کرد عبارت "ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِیَ مَا کَانَ یَدْعُواْ إِلَیْهِ مِن قَبْلُ "یعنی وقتی گرفتاریش را خداوند برطرف می کرد آن گرفتاریی که خدا را به سوی آن میخ...
ریشه کلمه:
نعم (۱۴۴ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)
wikialkb: نِعَمَه
دانشنامه عمومی
نَعْمه ( عبری: נַעֲמָה ) یکی از نوادگان قابیل بود که نامش در پیدایش ۴:۲۲ کتاب مقدس عبری آمده است. نعمه تنها دختر و کوچک ترین فرزند لَمَک و صِلّه است که نامی از او ذکر شده. توبال قاین برادر او بود که دو برادر ناتنی به نام های یابال و یوبال ( از عاده، همسر دیگر لمک ) داشت.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: نعمه
پیشنهاد کاربران
در تورات " نعمه " دختر " لَمک" از زنش ظلَّه است وی خواهر " توبل قائن " است .
آدم سه پسر به نام های هابیل قائن، شیث دارد ( در منابع اسلامی از قائن با عنوان قابیل ) یاد شده است.
از قائن خنوخ به دنیا می آید .
... [مشاهده متن کامل]
از خنوخ : "عیراد" زاده می شود .
از "عیراد" : "محویائیل " زاده می شود .
از "محویائیل" : "متوشائیل" زاده می شود .
از" متوشائیل" :" لَمک" زاده می شود .
و لَمک دو زن برای خود گرفت یکی را عاده نام بود و دیگری را ظلَّه. ( پیدایش : 4 : 19 )
و ظلَّه نیز توبل قائن را زایید که صانع هر آلت مس و آهن بود. و خواهر توبل قائن نعمه بود. ( پیدایش : 4 : 22 )
آدم سه پسر به نام های هابیل قائن، شیث دارد ( در منابع اسلامی از قائن با عنوان قابیل ) یاد شده است.
از قائن خنوخ به دنیا می آید .
... [مشاهده متن کامل]
از خنوخ : "عیراد" زاده می شود .
از "عیراد" : "محویائیل " زاده می شود .
از "محویائیل" : "متوشائیل" زاده می شود .
از" متوشائیل" :" لَمک" زاده می شود .
و لَمک دو زن برای خود گرفت یکی را عاده نام بود و دیگری را ظلَّه. ( پیدایش : 4 : 19 )
و ظلَّه نیز توبل قائن را زایید که صانع هر آلت مس و آهن بود. و خواهر توبل قائن نعمه بود. ( پیدایش : 4 : 22 )
نعمت: حالتی پسندیده و متناسب با طبع انسان
نعمه روستایی از توابع بخش چاهورز شهرستان لامرد است و معنی آن یعنی نعمت فراوان و وفور نعمت خدا و سرسبزی و کشاورزی در آن رونق داشته و نام طایفه ای بزرگ است معروف به نعمه جات که در اکثر روستاهای توابع شهر بیرم و چاهورز و . . . پراکنده هستند