نعل کردن. [ ن َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نعل بستن. نعل کوبیدن. نعل را بر سم ستور استوار ساختن. نعل زدن.- خر کریم را نعل کردن ؛ رشوه دادن. به قاضی یا حاکم و فرمانروا رشوه دادن.