نعل ریختن. [ ن َ ت َ ] ( مص مرکب ) سخت دویدن. نعل افکندن. نعل انداختن : زید را اکنون نیابی کو گریخت جست از صف نعال و نعل ریخت.مولوی. || واماندن به علت دویدن و تاختن. خسته و مانده شدن و بجای منظور نرسیدن : حاجتش نبود به سوی کُه گریخت کز پی اش کره ٔفلک صد نعل ریخت.مولوی.
سخت دویدن . نعل افکندن . نعل انداختن . یا وا ماندن . بعلت دویدن و تاختن . خسته و مانده شدن و بجای منظور نرسیدن .
نعل ریختن:[ ضرب المثل ]به شتاب رفتن، به چالاکی گریختنمولانا می گوید:حاجتش نبود به سوی که گریختکز پیش کره فلک صد نعل ریخت+ عکس و لینک