نعل افکندن

لغت نامه دهخدا

نعل افکندن. [ ن َ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از به شتاب و تعجیل رفتن.( از برهان قاطع ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). تعجیل رفتن. ( انجمن آرا ). دویدن. || نعل ریختن. ماندن اسب از رفتار. ( غیاث اللغات ) :
پیش کآن زین به پشت اسب حیات
بفکند نعل صید کن حسنات.
خاقانی.
وقت است که مرکبان انجم
هم نعل بیفکنند و هم سم.
نظامی.
|| ناامید شدن. ( از آنندراج ). کنایه از درماندن و درمانده شدن. ( برهان قاطع ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کنایه از درماندگی و ملال. ( از آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس