نعام

لغت نامه دهخدا

نعام. [ ن َ ] ( ع اِ ) شترمرغ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اشترمرغ. ( مهذب الاسماء ). ج ِ نعامة.( دهار ). جمع نعامة است و بر واحد هم اطلاق شود. ( از اقرب الموارد ). اسم جنس است ، مثل حمام. واحد آن نعامة است. ( از منتهی الارب ). بر مذکر و مؤنث هر دو اطلاق شود. ( ناظم الاطباء ). || دشت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مفازة. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || نشان که در راهها نصب کنند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( فرهنگ خطی ) ( ناظم الاطباء ).

نعام. [ ن َ ] ( ع ق ) کلمه ای است چون «بلی »، جز اینکه در جواب واجب گفته شود. ( از تاج العروس ). لغتی است در نَعَم. ( از اقرب الموارد ). بلی. ( ناظم الاطباء ). آری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کلمه تصدیق و ایجاب. ( ناظم الاطباء ).

نعام. [ ن َ / ن ُ / ن ِ م َ ] ( ع اِ ) نعام َعَیْن ؛ برای کامرانی و خاطرنوازی. ( ناظم الاطباء ). گویند: افعل ذلک نُعم َ و نَعم َ و نُعمَةَ و نِعمَةَ و نِعام َ و نَعام َ و نُعام َ و نِعامة و نُعامة و نعامی و نعیم عین ؛ ای افعله اکراماً لک و انعاماً لعینک. ( معجم متن اللغة ). افعل ذلک نعم عین ، بالتثلیث و النصب باضمار الفعل ؛ ای افعل ذلک انعاماً لعینک و اکراماً لک و ما اشبهه. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

نعام عین برای کامرانی و خاطر نوازی .

پیشنهاد کاربران

نعام به معنی بخشش ها هم می تواند باشد زیرا از انعام آنده است ( هم خانواده )

بپرس