نعاره
لغت نامه دهخدا
نعارة. [ ن َ ع ْ عا رَ ] ( ع ص ) تأنیث نعار. رجوع به نَعّار شود. || زن بابانگ پلیدزبان. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). صخّابه فاحشه.( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || ( اِ ) مشربه ای سفالین است که چون از آن نوشند بانگ کند . ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید