نعاته

لغت نامه دهخدا

( نعاتة ) نعاتة. [ ن َ ت َ ] ( ع مص ) موصوف گردیدن و نیکو شدن. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || سبقت گرفتن اسب.عَتق. ( از متن اللغة ). نعت بودن اسب. ( از اقرب الموارد ). رجوع به نَعت شود. || نعت جزو سجیة و فطرت کسی بودن ؛ یعنی ماهر و قادر شدن وی بر ادای نعوت. ( از متن اللغة ). || نعت و خوبی در سرشت کسی بودن. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). یعنی طبیعةً به خصال پسندیده آراسته بودن. ( از المنجد ). || نعت. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نَعت شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس