نامه نویسد بدیع و نظم کند خوب
تیغ زند نیک و پهنه بازد و چوگان.
فرخی.
صفت خواجه همی نظم کنم من به مدیح نکنم ز آنچه بگفتم به خدا استغفار.
ناصرخسرو.
ولی نظم کردم به نام فلان مگر بازگویند صاحبدلان.
سعدی.
|| به رشته کشیدن : درّ همی نظم کنم لاجرم
بی عدد و مرّ به اشعار خویش.
ناصرخسرو.