نظم و نسق

لغت نامه دهخدا

نظم و نسق. [ ن َ م ُ ن َ س َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نظم و ترتیب. آراستگی و استواری و انتظام.
- بی نظم و نسق ؛ آشفته و نابسامان. نامنظم و بی ترتیب :
ناف هفته بد و از ماه رجب کاف و الف
که برون رفت از این خانه بی نظم و نسق.
حافظ ( دیوان چ قزوینی - غنی ص 369 ).

فرهنگ فارسی

نظم و ترتیب ٠ آراستگی و استواری و انتظام ٠

جدول کلمات

ترتیب

پیشنهاد کاربران

بپرس