نظریه کاشت ( Cultivation Theory ) بر آثار تدریجی و درازمدت رسانه ها به ویژه تلویزیون، بر شکل گیری تصویر ذهنی مخاطبان از دنیای اطراف و مفهوم سازی آنان از واقعیت اجتماعی تأکید می کند. [ ۱] نظریه کاشت که به وسیله جرج گربنر و همکارانش در مدرسه ارتباطات دانشگاه پنسیلوانیا ارائه شده، بر آن است که تماشای تلویزیون نقش مستقلی در مفهوم سازی مخاطبان از واقعیت اجتماعی دارد. فرضیه اصلی و گرداننده پژوهش کاشت این است که هر چقدر مردم زمان بیشتری را صرف تماشای تلویزیون کنند، باورها و فرض هایشان در مورد زندگی و جامعه، بیشتر با پیام های مکرر و ثابت در برنامه های هنری، تفریحی و سرگرمی تلویزیونی همخوان خواهد شد. [ ۲] نظریه کاشت در پژوهش ارتباطی جایگاه برجسته ای داشته و پروژه شاخص های فرهنگی بیش از ۳۰۰ سند منتشر شده علمی را تولید کرده است. اگرچه پژوهش ابتدایی کاشت به صورت خاص به خشونت تلویزیونی می پرداخت، اما بعد از چند سال پژوهش ها حوزه گسترده تری را مطالعه کردند و به مسائلی چون نقش های جنسیتی، تصور از پیری، جهت گیری های سیاسی، نگرش های زیست محیطی، علم، سلامت، دین، اقلیت ها، مشاغل و سایر موضوعات پرداختند. پژوهش های مشابهی در آرژانتین، استرالیا، انگلستان، آلمان، مجارستان، اسرائیل، هلند، روسیه، کره جنوبی، سوئد، تایوان و جاهای دیگر نیز انجام شده است. [ ۳]
نظریه کاشت جرج گربنر ( ۱۹۶۹ ) بر روش هایی تمرکز دارد که از طریق آن رویارویی گسترده و مکرر با رسانه ها در طی زمان به تدریج دیدگاه ما را در مورد دنیا و واقعیت اجتماعی شکل می دهد. براساس این نظریه هرچه بیشتر با این رسانه ها ارتباط برقرار کنیم، دیدگاه ما به جهان به دیدگاه رسانه ها شبیه تر خواهد بود. گربنر و همکارانش معتقدند کاشت یک فراگرد بی سمت و سو نیست، بلکه شبیه فراگرد جاذبه ای است. هر گروه از بینندگان ممکن است در جهت متفاوتی تلاش کنند اما همه گروه ها تحت تأثیر جریان مرکزی واحدی هستند. از این رو کاشت بخشی از یک فراگرد دائمی، پویا و پیش رونده تعامل میان پیام ها و زمینه های قبلی است. [ ۴]
فراگرد کاشت اثرهای گوناگون دارد. تأثیر عمده ای که موضوع مطالعات زیادی بوده است، تصویر دنیای اطراف است. گرنبر و همکارانش دریافتند که کسانی که خیلی زیاد از تلویزیون استفاده می کنند، در مقایسه با کسانی که کمتر تلویزیون تماشا می کنند، دنیا را بیشتر ناامن و بی ارزش می بینند. تلویزیون آمریکا به ما زندگی در دنیایی خشن را نشان می دهد و آنهایی که زیاد از تلویزیون استفاده می کنند، دنیای واقعی را نیز به همان اندازه خشن می بینند ( نتایج کار گروه آننبرگ، از جهات مختلف، مثلا به دلیل عدم نظارت کافی بر متغیرهای دیگر، مورد تردید واقع شده است ) . [ ۵]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفنظریه کاشت جرج گربنر ( ۱۹۶۹ ) بر روش هایی تمرکز دارد که از طریق آن رویارویی گسترده و مکرر با رسانه ها در طی زمان به تدریج دیدگاه ما را در مورد دنیا و واقعیت اجتماعی شکل می دهد. براساس این نظریه هرچه بیشتر با این رسانه ها ارتباط برقرار کنیم، دیدگاه ما به جهان به دیدگاه رسانه ها شبیه تر خواهد بود. گربنر و همکارانش معتقدند کاشت یک فراگرد بی سمت و سو نیست، بلکه شبیه فراگرد جاذبه ای است. هر گروه از بینندگان ممکن است در جهت متفاوتی تلاش کنند اما همه گروه ها تحت تأثیر جریان مرکزی واحدی هستند. از این رو کاشت بخشی از یک فراگرد دائمی، پویا و پیش رونده تعامل میان پیام ها و زمینه های قبلی است. [ ۴]
فراگرد کاشت اثرهای گوناگون دارد. تأثیر عمده ای که موضوع مطالعات زیادی بوده است، تصویر دنیای اطراف است. گرنبر و همکارانش دریافتند که کسانی که خیلی زیاد از تلویزیون استفاده می کنند، در مقایسه با کسانی که کمتر تلویزیون تماشا می کنند، دنیا را بیشتر ناامن و بی ارزش می بینند. تلویزیون آمریکا به ما زندگی در دنیایی خشن را نشان می دهد و آنهایی که زیاد از تلویزیون استفاده می کنند، دنیای واقعی را نیز به همان اندازه خشن می بینند ( نتایج کار گروه آننبرگ، از جهات مختلف، مثلا به دلیل عدم نظارت کافی بر متغیرهای دیگر، مورد تردید واقع شده است ) . [ ۵]
wiki: نظریه کاشت