نظریه مبانی اخلاقی یک نظریه روانشناسی اجتماعی است که قصد دارد ریشه ها و تنوع در استدلال اخلاقی انسان را بر اساس بنیادهای ذاتی و مدولار توضیح دهد. این نظریه اولین بار توسط روانشناسان جاناتان هایت، کریگ جوزف و جسی گراهام، بر اساس کار انسان شناس فرهنگی ریچارد شودر پیشنهاد شد. و متعاقباً توسط گروه متنوعی از همکاران توسعه یافت و در کتاب ذهن درستکارهایت رواج یافت. این نظریه شش مبنا را پیشنهاد می کند: ۱ - مراقبت/آسیب ۲ - انصاف/تقلب ۳ - وفاداری/خیانت ۴ - اقتدار/براندازی ۵ - قداست/تنزل ۶ - آزادی/ستم.
اگرچه توسعه اولیه نظریه مبانی اخلاقی بر تفاوت های فرهنگی متمرکز بود، اما کارهای بعدی با این نظریه تا حد زیادی بر ایدئولوژی سیاسی متمرکز شده است. دانشمندان مختلف نظریه مبانی اخلاقی را به عنوان توضیحی در مورد تفاوت بین مترقیان سیاسی ( لیبرال ها به معنای آمریکایی ) ، محافظه کاران و آزادیخواهان ارائه کرده اند و پیشنهاد کرده اند که می تواند در مورد مسائل سیاسی مانند ازدواج همجنسگرایان و سقط جنین تفاوت نظرات را توضیح دهد.
دو منبع اصلی عبارتند از: اعتبار عملگرای پلورالیسم اخلاقی و ترسیم حوزه اخلاقی. در اولین هایت و گراهام، کار خود را اینگونه توصیف می کنند که به عنوان انسان شناس به تکامل اخلاق و یافتن زمینه مشترک بین هر تنوع نگاه می کند. در روش دوم، آنها روش خود، که به عنوان پرسشنامه مبانی اخلاقی شناخته می شود را توصیف و از آن دفاع می کنند. از طریق مطالعاتی که به طور مشترک شامل بیش از ۱۱۰۰۰ نفر از سنین و عقاید سیاسی مختلف بود، به نتایجی دست یافتند که پیش بینی آنها را تأیید می کرد.
نظریه مبانی اخلاقی اولین بار در سال ۲۰۰۴ توسط هایت و جوزف ارائه شد. این نظریه به عنوان واکنشی علیه نظریه عقل گرای توسعه ای اخلاق مرتبط با لارنس کوهلبرگ و ژان پیاژه ظاهر شد. کوهلبرگ با تکیه بر آثار پیاژه استدلال کرد که استدلال اخلاقی کودکان در طول زمان تغییر کرد و توضیحاتی را در شش مرحله رشد اخلاقی وی ارائه کرد. کار کلبرگ بر عدالت به عنوان مفهوم کلیدی در استدلال اخلاقی تأکید کرد، که در درجه اول به عنوان یک فعالیت شناختی در نظر گرفته شد و به رویکرد غالب روانشناسی اخلاقی تبدیل شد و بر کارهای بعدی تأثیر زیادی گذاشت. هایت می نویسد که نظریه های کلبرگ را از زمانی که برای اولین بار در مقطع کارشناسی ارشد با آنها روبرو شد، راضی کننده نمی داند زیرا «بسیار مغزی به نظر می رسیدند» و فاقد تمرکز بر مسائل احساسی بودند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاگرچه توسعه اولیه نظریه مبانی اخلاقی بر تفاوت های فرهنگی متمرکز بود، اما کارهای بعدی با این نظریه تا حد زیادی بر ایدئولوژی سیاسی متمرکز شده است. دانشمندان مختلف نظریه مبانی اخلاقی را به عنوان توضیحی در مورد تفاوت بین مترقیان سیاسی ( لیبرال ها به معنای آمریکایی ) ، محافظه کاران و آزادیخواهان ارائه کرده اند و پیشنهاد کرده اند که می تواند در مورد مسائل سیاسی مانند ازدواج همجنسگرایان و سقط جنین تفاوت نظرات را توضیح دهد.
دو منبع اصلی عبارتند از: اعتبار عملگرای پلورالیسم اخلاقی و ترسیم حوزه اخلاقی. در اولین هایت و گراهام، کار خود را اینگونه توصیف می کنند که به عنوان انسان شناس به تکامل اخلاق و یافتن زمینه مشترک بین هر تنوع نگاه می کند. در روش دوم، آنها روش خود، که به عنوان پرسشنامه مبانی اخلاقی شناخته می شود را توصیف و از آن دفاع می کنند. از طریق مطالعاتی که به طور مشترک شامل بیش از ۱۱۰۰۰ نفر از سنین و عقاید سیاسی مختلف بود، به نتایجی دست یافتند که پیش بینی آنها را تأیید می کرد.
نظریه مبانی اخلاقی اولین بار در سال ۲۰۰۴ توسط هایت و جوزف ارائه شد. این نظریه به عنوان واکنشی علیه نظریه عقل گرای توسعه ای اخلاق مرتبط با لارنس کوهلبرگ و ژان پیاژه ظاهر شد. کوهلبرگ با تکیه بر آثار پیاژه استدلال کرد که استدلال اخلاقی کودکان در طول زمان تغییر کرد و توضیحاتی را در شش مرحله رشد اخلاقی وی ارائه کرد. کار کلبرگ بر عدالت به عنوان مفهوم کلیدی در استدلال اخلاقی تأکید کرد، که در درجه اول به عنوان یک فعالیت شناختی در نظر گرفته شد و به رویکرد غالب روانشناسی اخلاقی تبدیل شد و بر کارهای بعدی تأثیر زیادی گذاشت. هایت می نویسد که نظریه های کلبرگ را از زمانی که برای اولین بار در مقطع کارشناسی ارشد با آنها روبرو شد، راضی کننده نمی داند زیرا «بسیار مغزی به نظر می رسیدند» و فاقد تمرکز بر مسائل احساسی بودند.
wiki: نظریه ریشه های اخلاقی