نظریه روابط بین الملل ( ( به انگلیسی: International relations theory ) ، ( مخفف انگلیسی: IR theory ) ) به مطالعه نظری روابط بین الملل گفته می شود؛ که تلاش دارد چهارچوبی نظری را برای تجزیه و تحلیل روابط بین الملل ارائه کند. «اوله هالستی» نظریه های روابط بین الملل را به عینکی آفتابی تشبیه می کند که به بیننده اجازه می دهد تنها رویدادهای برجسته مربوط به نظریه را مشاهده کند. یک طرفدار واقع گرایی ممکن است به طور کامل رویدادی که یک سازه انگار، متعصبانه بر آن حمله می کند را نادیده بگیرد یا بالعکس. واقع گرایی، لیبرالیسم و سازه انگاری سه نظریه مشهور و مورد اقبال در روابط بین الملل می باشند.
... [مشاهده متن کامل]
نظریه های روابط بین الملل را می توان به دو دسته نظریه های «اثبات گرا/خردگرا»، که بر تحلیل های سطح دولت متمرکز است، و «پسااثبات گرا/بازتابی» که معانی بست یافته از امنیت را اعم از طبقه، با مفاهیمی همچون جنسیت و امنیت پسااستعمارگرایی ترکیب می کند، تقسیم کرد. بسیاری از نحله های فکری در نظریه روابط بین الملل نیز وجود دارند؛ از جمله سازه انگاری، نهادگرایی، مارکسیسم، نوگرامشیانیسم و غیره. با این حال، دو مکتب اثباتگرای اندیشه، رایج ترین آن ها محسوب می شوند: واقع گرایی و لیبرالیسم؛ هر چند به طور فزاینده ای، سازه انگاری در حال تبدیل شدن به جریان اصلی در روابط بین الملل می باشد.
مطالعه روابط بین الملل به عنوان یک نظریه از کتاب های «بحران بیست ساله» اثر ای. اچ. کار که در سال ۱۹۳۹ منتشر شد و «سیاست میان ملت ها» اثر هانس جی. مورگنتا که در سال ۱۹۴۸ منتشر شد، آغاز گشت. روابط بین الملل به مثابه یک رشته پس از جنگ جهانی اول و با ایجاد یک کرسی روابط بین الملل در دانشگاه ولز در آبریستویث بنیان نهاده شد. پژوهشگران دوره های اولیه رشته روابط بین الملل در سال های میان دو جنگ جهانی بر جایگزینی نظام امنیت دسته جمعی به جای موازنه قدرت، متمرکز بود. این پژوهشگران بعدها به ایده آلیست معروف شدند. منتقدان اصلی این مکتب فکری در روابط بین الملل تحلیل های واقع گرا بودند که به وسیلهٔ ای. اچ. کار ارائه شد.
رویکردهای تبیینی و تکوینی در نظریه روابط بین الملل مواردی هستند که در هنگام طبقه بندی نظریه های روابط بین الملل به وجود می آید. نظریه های تبیینی ( Explanatory theories ) نظریه هایی هستند که جهان را به عنوان چیزی خارجی برای نظریه پردازی دربارهٔ آن می بینند. نظریه تکوینی ( constitutive theory ) نظریه ای است که معتقد است نظریه ها در واقع به ساخته شدن جهان کمک می کنند.
... [مشاهده متن کامل]
نظریه های روابط بین الملل را می توان به دو دسته نظریه های «اثبات گرا/خردگرا»، که بر تحلیل های سطح دولت متمرکز است، و «پسااثبات گرا/بازتابی» که معانی بست یافته از امنیت را اعم از طبقه، با مفاهیمی همچون جنسیت و امنیت پسااستعمارگرایی ترکیب می کند، تقسیم کرد. بسیاری از نحله های فکری در نظریه روابط بین الملل نیز وجود دارند؛ از جمله سازه انگاری، نهادگرایی، مارکسیسم، نوگرامشیانیسم و غیره. با این حال، دو مکتب اثباتگرای اندیشه، رایج ترین آن ها محسوب می شوند: واقع گرایی و لیبرالیسم؛ هر چند به طور فزاینده ای، سازه انگاری در حال تبدیل شدن به جریان اصلی در روابط بین الملل می باشد.
مطالعه روابط بین الملل به عنوان یک نظریه از کتاب های «بحران بیست ساله» اثر ای. اچ. کار که در سال ۱۹۳۹ منتشر شد و «سیاست میان ملت ها» اثر هانس جی. مورگنتا که در سال ۱۹۴۸ منتشر شد، آغاز گشت. روابط بین الملل به مثابه یک رشته پس از جنگ جهانی اول و با ایجاد یک کرسی روابط بین الملل در دانشگاه ولز در آبریستویث بنیان نهاده شد. پژوهشگران دوره های اولیه رشته روابط بین الملل در سال های میان دو جنگ جهانی بر جایگزینی نظام امنیت دسته جمعی به جای موازنه قدرت، متمرکز بود. این پژوهشگران بعدها به ایده آلیست معروف شدند. منتقدان اصلی این مکتب فکری در روابط بین الملل تحلیل های واقع گرا بودند که به وسیلهٔ ای. اچ. کار ارائه شد.
رویکردهای تبیینی و تکوینی در نظریه روابط بین الملل مواردی هستند که در هنگام طبقه بندی نظریه های روابط بین الملل به وجود می آید. نظریه های تبیینی ( Explanatory theories ) نظریه هایی هستند که جهان را به عنوان چیزی خارجی برای نظریه پردازی دربارهٔ آن می بینند. نظریه تکوینی ( constitutive theory ) نظریه ای است که معتقد است نظریه ها در واقع به ساخته شدن جهان کمک می کنند.