[ویکی فقه] نظریه الهیت وضع به قول به واضع الفاظ بودن خداوند اطلاق می شود و در علم اصول فقه کاربرد دارد.
نظریه الهی بودن وضع، مقابل نظریه بشریت وضع بوده و به این معنا است که واضع الفاظ برای معانی، خداوند متعال می باشد.
توضیح
بر مبنای نظر کسانی که معتقدند دلالت الفاظ بر معانی، ذاتی نیست، بلکه با وضع و جعل است، این سؤال مطرح می شود که واضع الفاظ، خداوند متعال است یا بشر؛ بیشتر اصولیان اهل سنت معتقدند واضع، خداوند متعال است و در میان علمای امامیه و به ویژه در میان متأخرین، مرحوم محقق نایینی بر این دیدگاه پافشاری کرده است.
ادله قائلین نظریه الهیت وضع
در کلمات طرفداران این نظریه، دو دسته ادلّه وجود دارد:۱. ادله اثباتی، که واضع بودن خداوند متعال را اثبات می کند.۲. ادله سلبی، که واضع بودن بشر را نفی می کندادله ای که جنبه اثباتی داشته و واضع بودن خداوند را اثبات می کند عبارت است از:۱. آیه مبارکه:(عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها) به این بیان که آیه دلالت می کند بر این که خداوند همه نام ها را به حضرت آدم (علیه السلام) آموخت؛ یعنی اسما باید قبلا وضع شده باشد تا بعد خداوند آن ها را به آدم تعلیم دهد، و الا قبل از آن که وضعی تحقق پیدا کرده باشد، معنا ندارد که اسما و مسمّیات (معانی) وجود داشته باشد؛ برای مثال، وقتی کسی می گوید اسم فرزند من حسین است، معنایش این است که آن نوزاد در گذشته نام گذاری شده و پس از آن به دیگران معرفی می گردد. نتیجه آن که، این وضع توسط خداوند متعال تحقق پیدا کرده است.۲. آیه شریفه:(وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ) به این بیان که اگر مسئله وضع ارتباطی به خداوند نداشته باشد معنا ندارد اختلاف زبان ها از آیات خداوند شناخته شود؛ پس خدا واضع است، به خصوص به قرینه عطف «الوان» به «السنة»، زیرا اختلاف رنگ بشر مربوط به خداوند است نه بشر، پس به قرینه اتحاد سیاق، باید السنه، و وضع لغات نیز مربوط به خداوند باشد.
دلایل نفی کننده واضع بودن بشر
...
نظریه الهی بودن وضع، مقابل نظریه بشریت وضع بوده و به این معنا است که واضع الفاظ برای معانی، خداوند متعال می باشد.
توضیح
بر مبنای نظر کسانی که معتقدند دلالت الفاظ بر معانی، ذاتی نیست، بلکه با وضع و جعل است، این سؤال مطرح می شود که واضع الفاظ، خداوند متعال است یا بشر؛ بیشتر اصولیان اهل سنت معتقدند واضع، خداوند متعال است و در میان علمای امامیه و به ویژه در میان متأخرین، مرحوم محقق نایینی بر این دیدگاه پافشاری کرده است.
ادله قائلین نظریه الهیت وضع
در کلمات طرفداران این نظریه، دو دسته ادلّه وجود دارد:۱. ادله اثباتی، که واضع بودن خداوند متعال را اثبات می کند.۲. ادله سلبی، که واضع بودن بشر را نفی می کندادله ای که جنبه اثباتی داشته و واضع بودن خداوند را اثبات می کند عبارت است از:۱. آیه مبارکه:(عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها) به این بیان که آیه دلالت می کند بر این که خداوند همه نام ها را به حضرت آدم (علیه السلام) آموخت؛ یعنی اسما باید قبلا وضع شده باشد تا بعد خداوند آن ها را به آدم تعلیم دهد، و الا قبل از آن که وضعی تحقق پیدا کرده باشد، معنا ندارد که اسما و مسمّیات (معانی) وجود داشته باشد؛ برای مثال، وقتی کسی می گوید اسم فرزند من حسین است، معنایش این است که آن نوزاد در گذشته نام گذاری شده و پس از آن به دیگران معرفی می گردد. نتیجه آن که، این وضع توسط خداوند متعال تحقق پیدا کرده است.۲. آیه شریفه:(وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ) به این بیان که اگر مسئله وضع ارتباطی به خداوند نداشته باشد معنا ندارد اختلاف زبان ها از آیات خداوند شناخته شود؛ پس خدا واضع است، به خصوص به قرینه عطف «الوان» به «السنة»، زیرا اختلاف رنگ بشر مربوط به خداوند است نه بشر، پس به قرینه اتحاد سیاق، باید السنه، و وضع لغات نیز مربوط به خداوند باشد.
دلایل نفی کننده واضع بودن بشر
...
wikifeqh: نظریه_توقیفیت_لغات