اُرک - اُر ( به انگلیسی: Orch - OR ) نام اختصاری یک نظریّهٔ خودآگاهی کوانتمی است. بانیان آن استوارت همروف و راجر پنروز هستند.
نظریّهٔ آگاهی کوانتومی مدعی است که فیزیک کلاسیک نمی تواند آگاهی را به طور کامل تبیین کند ولی پدیده های کوانتومی مثل درهم تنیدگی و برهم نهادگی ممکن است نقش مهمی در توصیف عملکرد مغز و تبیین آگاهی داشته باشند.
در مکانیک کلاسیکی جهان قابل اندازه گیری است، اندازه گیری ها حالت واقعی جهان را مشخص می کنند و رفتار پدیده ها دترمینیستی است. اگر موقعیت و سرعت اولیه مجموعه ای از ذرات مشخص باشد، آینده آن ذرات قابل پیش بینی است. وقتی این فرض ها به یک مشاهده گر نسبت داده می شود، نتیجه این است که با داشتن اطلاعات کافی در زمان حال، همه رفتار آینده مشاهده گر قابل توصیف خواهد بود. این موضوع باعث شده است که بسیاری از دانشمندان ایده دوگانه انگاری روح - جسم را که با دکارت در فلسفه مدرن مطرح شده بود، رد کنند و ذهن مشاهده گر را به وسیلهٔ حالات کلاسیکی اتم های بدن او توصیف کنند. لیکن بسیاری از فیلسوفان از دیدگاه کلاسیکی توصیف مادی مشاهده گر فرضی فیزیک نیوتنی را به عنوان تنها ابزار توصیف تجارب درونی مورد شک قرار دادند.
از آنجا که دائماً اتم های مغز در حال جایگزینی هستند، اطلاعات موجود در مغز، در اتم های جدید کپی می شود و ادراک در مغز جدید ادامه خواهد یافت. در شرایط خاص یک آزمایش فکری طراحی شده، این نوع از کپی شدن نتایج عجیبی در پی خواهند داشت. دانیل دنت در یک نقد قابل تأمل متذکر می شود مشاهده گر نیوتنی که دائماً به دلیل جایگزینی اتم های جدید در حال کپی شدن است، قبل از انشعاب کپی ها، هیچ راهی وجود ندارد که بفهمد ابن کدامیک از کپی ها است. این بیت اطلاعات فقط بعد از متفاوت شدن کپی ها بر او آشکار می شود. او این اطلاعات را نمی تواند قبل از انشعاب کپی ها بفهمدحتی اگر از حالات مادی هر دو کپی اطلاعات کاملی بدست آورد.
مکانیک کوانتومی به صورت چشمگیری وضعیت مشاهده گر و اندازه گیری ها را در توصیف پدیده ها دگرگون کرد. مسئله اندازه گیری چگونگی حضور یک مشاهده گر کلاسیکی را در جهان کوانتومی مطالعه می کند. جهان کوانتومی برهمنهی حالات متفاوت بسیاری را توصیف می کند، اما ادراک ما از آن برهمنهی، به صورت حالت کلاسیکی در جهان ماکروسکوپیک است، بدین معنی که همان زیر مجموعه کوچکی از حالات مختلف که با توجه به اصول مکانیک کوانتوم، اجازه برهمنهی دارند، تعداد کم اما مشخص از خصوصیاتی کلاسیکی مثل موقعیت و تکانه خواهند داشت. از این رو این سؤال که چگونه و چرا تجارب پدیداری ما به صورت جهان کلاسیکی، از درون مکانیک کوانتومی حاصل می شود، از مسائل اساسی و بنیادین تئوری کوانتوم می باشد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفنظریّهٔ آگاهی کوانتومی مدعی است که فیزیک کلاسیک نمی تواند آگاهی را به طور کامل تبیین کند ولی پدیده های کوانتومی مثل درهم تنیدگی و برهم نهادگی ممکن است نقش مهمی در توصیف عملکرد مغز و تبیین آگاهی داشته باشند.
در مکانیک کلاسیکی جهان قابل اندازه گیری است، اندازه گیری ها حالت واقعی جهان را مشخص می کنند و رفتار پدیده ها دترمینیستی است. اگر موقعیت و سرعت اولیه مجموعه ای از ذرات مشخص باشد، آینده آن ذرات قابل پیش بینی است. وقتی این فرض ها به یک مشاهده گر نسبت داده می شود، نتیجه این است که با داشتن اطلاعات کافی در زمان حال، همه رفتار آینده مشاهده گر قابل توصیف خواهد بود. این موضوع باعث شده است که بسیاری از دانشمندان ایده دوگانه انگاری روح - جسم را که با دکارت در فلسفه مدرن مطرح شده بود، رد کنند و ذهن مشاهده گر را به وسیلهٔ حالات کلاسیکی اتم های بدن او توصیف کنند. لیکن بسیاری از فیلسوفان از دیدگاه کلاسیکی توصیف مادی مشاهده گر فرضی فیزیک نیوتنی را به عنوان تنها ابزار توصیف تجارب درونی مورد شک قرار دادند.
از آنجا که دائماً اتم های مغز در حال جایگزینی هستند، اطلاعات موجود در مغز، در اتم های جدید کپی می شود و ادراک در مغز جدید ادامه خواهد یافت. در شرایط خاص یک آزمایش فکری طراحی شده، این نوع از کپی شدن نتایج عجیبی در پی خواهند داشت. دانیل دنت در یک نقد قابل تأمل متذکر می شود مشاهده گر نیوتنی که دائماً به دلیل جایگزینی اتم های جدید در حال کپی شدن است، قبل از انشعاب کپی ها، هیچ راهی وجود ندارد که بفهمد ابن کدامیک از کپی ها است. این بیت اطلاعات فقط بعد از متفاوت شدن کپی ها بر او آشکار می شود. او این اطلاعات را نمی تواند قبل از انشعاب کپی ها بفهمدحتی اگر از حالات مادی هر دو کپی اطلاعات کاملی بدست آورد.
مکانیک کوانتومی به صورت چشمگیری وضعیت مشاهده گر و اندازه گیری ها را در توصیف پدیده ها دگرگون کرد. مسئله اندازه گیری چگونگی حضور یک مشاهده گر کلاسیکی را در جهان کوانتومی مطالعه می کند. جهان کوانتومی برهمنهی حالات متفاوت بسیاری را توصیف می کند، اما ادراک ما از آن برهمنهی، به صورت حالت کلاسیکی در جهان ماکروسکوپیک است، بدین معنی که همان زیر مجموعه کوچکی از حالات مختلف که با توجه به اصول مکانیک کوانتوم، اجازه برهمنهی دارند، تعداد کم اما مشخص از خصوصیاتی کلاسیکی مثل موقعیت و تکانه خواهند داشت. از این رو این سؤال که چگونه و چرا تجارب پدیداری ما به صورت جهان کلاسیکی، از درون مکانیک کوانتومی حاصل می شود، از مسائل اساسی و بنیادین تئوری کوانتوم می باشد.
wiki: نظریه ارک ار