نظرتنگی

/nazattangi/

مترادف نظرتنگی: امساک، بخل، تنگ نظری، حسادت، کوته نظری

معنی انگلیسی:
illiberality, insularity

لغت نامه دهخدا

نظرتنگی. [ ن َ ظَ ت َ ] ( حامص مرکب ) کوتاه نظری. چشم تنگی. تنگ چشمی. خردک نگرشی. ( یادداشت مؤلف ). نظرتنگ بودن. رجوع به نظرتنگ شود.

فرهنگ فارسی

۱ - کوته نظری دون همتی مقابل بلند نظری . ۲ - بخل امساک .

فرهنگ عمید

۱. کوته نظری.
۲. بخل.

پیشنهاد کاربران

بپرس