نظام شاهیان یا سلطنت احمدنگر ( ۸۹۶ - ۱۰۰۷ ه. ق/۱۴۹۱ - ۱۵۹۸ م ) نام سلسله ای از حکمرانان شهر احمدنگر در کشور هند بوده است. نظام شاهیان به هنگام تجزیه سلطنت بهمنیان ( حک: ۷۴۸ - ۹۳۳ ) بر سر کار آمدند.
مؤسس این سلسله «ملک احمد» یا احمد نظام شاه فرماندار بهمنی ها در جونار بود که پس از شکست دادن ارتش بهمنی به فرماندهی «جهانگیر خان» در ۸۹۶ ه. ق/ ۱۴۹۰ اعلام استقلال کرد و حکومت نظام شاهی یا سلطان احمدنگر را بنیان گذارد. او در ابتدا پایتخت خود را جونار قرار داد اما در ۹۰۰ ه. ق/۱۴۹۴ م پایتخت جدید خود را به احمدنگر منتقل کرد. سلطنت احمدنگر در شمال غربی دکن، بین سلطنت گجرات و بیجاپور واقع بود و ایشان حدود یک قرن و نیم در این منطقه حکومت کردند تا سرانجام در ۱۶۳۶ م گورکانی هند این منطقه را ضمیمه امپراتوری گستردهٔ خود کردند.
... [مشاهده متن کامل]
ملک احمد نظام شاه، مؤسس این سلسله، یک نفر هندوی برهمنی به نام «تیمابهت» از اهالی ویچانگر بود که در حمله ارتش همایون عادل شاه به فرماندهی شاهزاده احمد به اسارت درآمده بود. او پس از اسارت، مسلمان شد و نام «حسن» را برگزید و مدت ها به خدمت گذاری در دربار عادل شاهیان مشغول بود تا این که احمد عادل شاه به سلطنت رسید و او را به دلیل قابلیت های ویژه اش از مقربان و ملازمان پسر خویش، محمد نمود و این اجازه را به او داد تا به همراه محمد به دانش اندوزی و فراگرفتن زبان فارسی و عربی بپردازد. وی به سرعت مدارج رشد و ترقی را گذراند و در دستگاه حکومتی از مقام، منزلت و جایگاهی رفیع برخوردار شد، تا آن جا که به نام «ملک حسن بحری» شهرت یافت. او به تدریج بر قدرت و محبوبیت خویش افزود و سرانجام پس از شکست قوای بهمنی که برای مقابله با قدرت و مقبولیت روزافزون او آمده بودند، در سال ۸۹۶ه. ق / ۲۸ مه ۱۴۹۰ م به طور رسمی تأسیس سلسله «نظام شاهیان» را اعلام کرد. «احمدنگر» را پایتخت حکومت خود برگزید، لقب «احمد نظام شاه» را برای خود انتخاب کرد و فرمان داد تا از آن پس در خطبه ها نام او را یاد کنند.
پس از درگذشت ملک احمد نظام شاه بحری در ۹۱۴ ه. ق/۱۵۱۰ م پسرش برهان به سلطنت رسید. چون برهان در آن موقع بیش از هفت سال نداشت قدرت در دست مکمل خان و پسرش بود. در ابتدا او با مشکلات شدیدی روبرو شد؛ چند بار با مخالفان خود جنگید، اما به تدریج بر مشکلات فایق آمد و مدت ۴۷ سال حکومت کرد. او دوستدار علم و عالمان بود. علمای بسیاری به دربارش وابسته بودند. به دانشمندان ایرانی علاقه خاصی داشت. در دوران حکمرانی او به سال ۹۲۸ ه. ق طاهر بن رضی همدانی مشهور به «شاه طاهر جنیدی» از ایران به احمدنگر وارد شد و در محیط دینی و سیاسی دربار ایجاد تنش کرد. او برهان را تحت تأثیر علم و فضل خود قرار داد. برهان نظام شاه او را وزیر خویش برگزید و شاه طاهر آن سرزمین را آباد کرد و در خدمت گزاری به برهان کوشید. چنین چیزی باعث شد که در سال ۹۴۲ ه. ق برهان نظام شاه به مذهب تشیع روی آورد و آن را دین رسمی معرفی کند. برهان در ابتدا سنی بود ولی بعداً به «مهدوی گری» گراییده بود. جنبش مهدوی گری در اواخر سده پانزدهم میلادی به کوشش سیدمحمد جونپوری برپا شد. سیدمحمد ادعای مهدویت داشت و خود را از اولاد موسی کاظم معرفی می کرد. وی مردم را به فقر، عبادت و ترک دنیا دعوت می کرد و مدعی بود که می خواهد جوهر ناب عقاید و احکام اسلامی را احیا کند و جامعه ای مبتنی بر وفاداری به احکام اسلام برپا دارد. پیروان سیدمحمد «دایره هایی» ایجاد کرده و در آن زندگی ریاضت کشانه ای اختیار می کردند. درآمدهای خود را تقسیم نموده و می کوشیدند برای آن که از یاد خدا غافل نشوند، پیوندهای خود را با زندگی دنیوی بیش از پیش کم کنند، آنان هر هفته گرد هم می آمدند تا به گناه خود اعتراف کنند.
مؤسس این سلسله «ملک احمد» یا احمد نظام شاه فرماندار بهمنی ها در جونار بود که پس از شکست دادن ارتش بهمنی به فرماندهی «جهانگیر خان» در ۸۹۶ ه. ق/ ۱۴۹۰ اعلام استقلال کرد و حکومت نظام شاهی یا سلطان احمدنگر را بنیان گذارد. او در ابتدا پایتخت خود را جونار قرار داد اما در ۹۰۰ ه. ق/۱۴۹۴ م پایتخت جدید خود را به احمدنگر منتقل کرد. سلطنت احمدنگر در شمال غربی دکن، بین سلطنت گجرات و بیجاپور واقع بود و ایشان حدود یک قرن و نیم در این منطقه حکومت کردند تا سرانجام در ۱۶۳۶ م گورکانی هند این منطقه را ضمیمه امپراتوری گستردهٔ خود کردند.
... [مشاهده متن کامل]
ملک احمد نظام شاه، مؤسس این سلسله، یک نفر هندوی برهمنی به نام «تیمابهت» از اهالی ویچانگر بود که در حمله ارتش همایون عادل شاه به فرماندهی شاهزاده احمد به اسارت درآمده بود. او پس از اسارت، مسلمان شد و نام «حسن» را برگزید و مدت ها به خدمت گذاری در دربار عادل شاهیان مشغول بود تا این که احمد عادل شاه به سلطنت رسید و او را به دلیل قابلیت های ویژه اش از مقربان و ملازمان پسر خویش، محمد نمود و این اجازه را به او داد تا به همراه محمد به دانش اندوزی و فراگرفتن زبان فارسی و عربی بپردازد. وی به سرعت مدارج رشد و ترقی را گذراند و در دستگاه حکومتی از مقام، منزلت و جایگاهی رفیع برخوردار شد، تا آن جا که به نام «ملک حسن بحری» شهرت یافت. او به تدریج بر قدرت و محبوبیت خویش افزود و سرانجام پس از شکست قوای بهمنی که برای مقابله با قدرت و مقبولیت روزافزون او آمده بودند، در سال ۸۹۶ه. ق / ۲۸ مه ۱۴۹۰ م به طور رسمی تأسیس سلسله «نظام شاهیان» را اعلام کرد. «احمدنگر» را پایتخت حکومت خود برگزید، لقب «احمد نظام شاه» را برای خود انتخاب کرد و فرمان داد تا از آن پس در خطبه ها نام او را یاد کنند.
پس از درگذشت ملک احمد نظام شاه بحری در ۹۱۴ ه. ق/۱۵۱۰ م پسرش برهان به سلطنت رسید. چون برهان در آن موقع بیش از هفت سال نداشت قدرت در دست مکمل خان و پسرش بود. در ابتدا او با مشکلات شدیدی روبرو شد؛ چند بار با مخالفان خود جنگید، اما به تدریج بر مشکلات فایق آمد و مدت ۴۷ سال حکومت کرد. او دوستدار علم و عالمان بود. علمای بسیاری به دربارش وابسته بودند. به دانشمندان ایرانی علاقه خاصی داشت. در دوران حکمرانی او به سال ۹۲۸ ه. ق طاهر بن رضی همدانی مشهور به «شاه طاهر جنیدی» از ایران به احمدنگر وارد شد و در محیط دینی و سیاسی دربار ایجاد تنش کرد. او برهان را تحت تأثیر علم و فضل خود قرار داد. برهان نظام شاه او را وزیر خویش برگزید و شاه طاهر آن سرزمین را آباد کرد و در خدمت گزاری به برهان کوشید. چنین چیزی باعث شد که در سال ۹۴۲ ه. ق برهان نظام شاه به مذهب تشیع روی آورد و آن را دین رسمی معرفی کند. برهان در ابتدا سنی بود ولی بعداً به «مهدوی گری» گراییده بود. جنبش مهدوی گری در اواخر سده پانزدهم میلادی به کوشش سیدمحمد جونپوری برپا شد. سیدمحمد ادعای مهدویت داشت و خود را از اولاد موسی کاظم معرفی می کرد. وی مردم را به فقر، عبادت و ترک دنیا دعوت می کرد و مدعی بود که می خواهد جوهر ناب عقاید و احکام اسلامی را احیا کند و جامعه ای مبتنی بر وفاداری به احکام اسلام برپا دارد. پیروان سیدمحمد «دایره هایی» ایجاد کرده و در آن زندگی ریاضت کشانه ای اختیار می کردند. درآمدهای خود را تقسیم نموده و می کوشیدند برای آن که از یاد خدا غافل نشوند، پیوندهای خود را با زندگی دنیوی بیش از پیش کم کنند، آنان هر هفته گرد هم می آمدند تا به گناه خود اعتراف کنند.