یک نظام اقتصادی که مبتنی بر مالکیت خصوصی است.
سرمایه داری یا کاپیتالیسم ( به انگلیسی: Capitalism ) ، یا سرمایه محوری یک نظام اقتصادی است که در آن پایه های یک سیستم اقتصادی بر روی مالکیت خصوصی ابزارهای تولیدِ اقتصادی است و در دست مالکان خصوصی است و از این برای ایجاد بهره مندی اقتصادی ( سود ) در بازارهایی رقابتی استفاده می شود؛ که به این قانون، آزادی مالکیت شخصی نیز گفته می شود؛ که معنای آن، تولید و توزیع کالا هاست.
... [مشاهده متن کامل]
از ویژگیهای اصلی سرمایه داری می توان به انباشت سرمایه، بازارهای رقابتی، سیستم قیمت، مالکیت خصوصی و به رسمیت شناختن حقوق مالکیت، مبادله داوطلبانه و کار مزدی اشاره کرد. در اقتصاد بازار سرمایه داری، تصمیم گیری و سرمایه گذاری توسط هر صاحب ثروت، دارایی یا توانایی تولید در بازارهای سرمایه و مالی تعیین می شود در حالی که قیمت ها و توزیع کالاها و خدمات عمدتاً توسط رقابت در بازارهای کالاها و خدمات تعیین می شود.
معنای لغوی کپیتال همان سرمایه است و سرمایه شامل: زمین ها، کارخانه ها و… می باشد. درآمد در این قانون حداقل دو شکل دارد: سود و دست مزد. سود عبارت است از آنچه که به خاطر مالکیت ابزار تولید به کسانی که سرمایه را فراهم کرده اند، داده می شود. در این قانون زمین، نیروی انسانی و سرمایه در اختیار گروهی از افراد جامعه است که سایر افراد جامعه با استفادهٔ مشروط از آنها، به تولید مادی و تولید معنوی می پردازند.
همچنین در این قانون متداول است که اجاره را به صورت درآمد حاصل از در کنترل داشتن منابع طبیعی به حساب بیاورند که با دو مورد دیگر متفاوت است.
در قانون سرمایه داری، سرمایه گذاری، تولید، توزیع، درآمد، قیمت گذاری و عرضهٔ مواد و خدمات توسط تصمیم گیری هایِ شخصی در یک اقتصاد بازار تعیین می شود. مشخصهٔ بارز قانون سرمایه داری این است که تولید کالا در درجهٔ اول از برای کسب سود اقتصادی انجام می گیرد و نه لزوماً رفع نیازهای انسان ها. البته در مواردی نیز، کسب سود با رفع نیازهای انسانی همراه است.
در کلی ترین حالت، نظام سرمایه داری را می توان به دو دستهٔ نظام سرمایه داری دولتی ( همچون اتحاد جماهیر شوروی پس از ۱۹۲۷ یا چین کنونی ) و نظام سرمایه داری غیر متمرکز و غیردولتی همچون ایالات متحدهٔ آمریکا تقسیم نمود.
اقتصاددانان، مورخان، اقتصاددانان سیاسی و جامعه شناسان در تحلیل های خود از سرمایه داری دیدگاه های مختلفی اتخاذ کرده و اشکال مختلف آن را در عمل تشخیص داده اند. اینها شامل سرمایه داری laissez - faire ( رهایش کن ) یا بازار آزاد، سرمایه داری دولتی و سرمایه داری رفاهی است. اشکال مختلف سرمایه داری دارای درجات مختلف بازارهای آزاد، مالکیت عمومی، موانع رقابت آزاد و سیاست های اجتماعی تحریم شده توسط دولت است. میزان رقابت در بازارها و نقش مداخله و تنظیم و همچنین دامنه مالکیت دولت در مدل های مختلف سرمایه داری متفاوت است. میزان آزاد بودن بازارهای مختلف و قوانین تعریف مالکیت خصوصی از موضوعات سیاست و سیاست است. اکثر اقتصادهای موجود سرمایه داری اقتصادی مختلط هستند که عناصر بازارهای آزاد را با مداخله دولت و در برخی موارد برنامه ریزی اقتصادی ترکیب می کنند.
اقتصاد بازار تحت اشکال مختلف دولت و در زمانها، مکانها و فرهنگهای مختلف وجود داشته است. جوامع مدرن سرمایه داری - مشخص شده توسط جهانی شدن روابط اجتماعی مبتنی بر پول، طبقه ای مداوم بزرگ و گسترده در سیستم که باید با دستمزد کار کنند ( پرولتاریا ) و یک طبقه سرمایه دار صاحب ابزار تولید - در اروپای غربی در روندی که منجر به انقلاب صنعتی شد. سیستم های سرمایه داری با درجات مختلف مداخله مستقیم دولت از آن زمان در دنیای غرب مسلط شده و همچنان گسترش می یابد. نشان داده شده است که سرمایه داری به شدت با رشد اقتصادی ارتباط دارد.
منتقدان سرمایه داری استدلال می کنند که این قدرت را در دست یک طبقه سرمایه دار اقلیت متمرکز می کند که از طریق استثمار طبقه کارگر اکثریت و کار آنها وجود دارد، اولویت سود را بر کالای اجتماعی، منابع طبیعی و محیط زیست، موتور نابرابری، فساد و بی ثباتی های اقتصادی، و بسیاری از آنها قادر به دسترسی به منافع و آزادی های ادعایی مانند سرمایه گذاری آزاد نیستند. حامیان استدلال می کنند که این محصولات از طریق رقابت محصولات بهتر و نوآوری را فراهم می کند، باعث ایجاد تکثر و تمرکز زدایی در قدرت می شود، ثروت را در بین افرادی که قادر به سرمایه گذاری در شرکت های مفید براساس تقاضای بازار هستند، پخش می کند، امکان ایجاد یک سیستم تشویقی انعطاف پذیر را فراهم می کند که در آن کارایی و پایداری از اولویت های محافظت از آن است. سرمایه، رشد اقتصادی قوی ایجاد می کند و بهره وری و شکوفایی به بار می آورد که به نفع جامعه است.
پیشینهٔ تاریخی
این مفهوم در عام ترین معنایش تنها از آغاز سدهٔ بیستم وجود دارد. تاریخ آن را می توان تقریباً سال ۱۹۰۲ دانست زمانی که هربرت سومبارت کتاب معروف خود �سرمایه داری مدرن� را منتشر کرد. به عکس این واژه را مارکس عملاً بکار نبرده است. اقتصاد سرمایه داری عملاً بین قرون ۱۶ و ۱۹ میلادی در انگلیس به تدریج رسمی شد. با وجود اینکه برخی ویژگی های این قانون در دوران خیلی گذشته نیز دیده می شود، شکل های ابتدایی سرمایه داری تجاری ( merchant capitalism ) در اواخر قرون وسطی شکوفا شد.
سرمایه داری از پایان دورهٔ فئودالیسم در دنیای غرب نظام غالب بوده است. به تدریج این قانون از انگلیس به سراسر اروپا گسترش یافته مرزهای سیاسی و فرهنگی را درنوردید. در قرون ۱۹ و ۲۰ میلادی سرمایه داری ابزار غالب، ولی نه انحصاری، صنعتی شدن را در دنیا فراهم آورده است.
ثروت اروپای غربی به سرعت فزونی یافت: طلا و نقره از آمریکای جنوبی گرفته شد تا بانک ها را تغذیه کنند، و بردگان مورد نیاز بودند تا برای کارگاه های اروپای غربی کالاهای مصرفی و مواد خام تولید کنند. تجارت جهانی را تصرف مستعمره های جدید، توسعهٔ مستعمره های کهن، و گسترش برده داری و دزدی و راهزنی آشکارا به پیش راند. این ها ویژگی های برجسته بازارهایی است که بیش از دو سده تکامل یافت، یکی از ویژگی های اصلی این مرحلهٔ تجاری سرمایه داری این است که این مرحله نه فقط بازارها را تأمین می کند بلکه هم چنین ثروتی را فراهم می آورد که انقلابی صنعتی را تغذیه می کند که در میانهٔ سدهٔ ۱۷۰۰ آغاز می شود.
حامیان و منتقدان
حامیان
بسیاری از نظریه پردازان و سیاست مداران که غالباً در کشورهای دارای قانون سرمایه داری زندگی می کنند، بر این باورند که قوانین سرمایه داری از طریق شاخص هایی مانند تولید ناخالص داخلی، سطح رفاه زندگی و درجهٔ به کارگیری ظرفیت ها، تأثیر بسزایی در رشد اقتصادی دارد. برای نمونه سطح زندگی در اروپا در طی سه قرن گذشته بسیار بهبود یافته است.
برای نمونه آدام اسمیت برای دفاع از اینکه باید اجازه داد بازار آزاد تولید، قیمت گذاری و تخصیص منابع را کنترل کند، از این برهان استفاده کرد. آمار نشان می دهد از آغاز سرمایه داری، سرانهٔ تولید ناخالص داخلی آن کشور، شتاب بالایی را تجربه می کند.
منتقدان
منتقدان قانون سرمایه داری بر این باورند که در قرن بیستم قانون سرمایه داری پا به مرحله ای جدید گذاشته است و به قانون سرمایه داری انحصاری بدل گردیده است.
در قانون سرمایه داری انحصاری، عملاً مفهوم بازار آزاد که توسط نظریه پردازان اولیه ای قانون سرمایه داری همچون آدام اسمیت مورد حمایت واقع می شد، مفهوم ابتدایی خود را از دست داد و رقابت که مفهوم کلیدی اقتصاد بازار و قانون عرضه و تقاضا بود به رقابت بین شرکت های انحصاری و کارتلها تنزل یافت.
منتقدان اصلی قانون سرمایه داری شامل سوسیالیست ها ( از جمله کارل مارکس، فردریک انگلس، ولادیمیر لنین، مائو تسه تونگ، فیدل کاسترو ) و آنارشیست ها ( مانند بنجامین تاکر، نوام چامسکی ) می شود. برخی ادیان نیز با قسمت هایی از این قانون مخالفند؛ مثلاً ادیان یهودی، مسیحی و اسلام، نرخ بهره را حرام می دانند.
برخی از انتقاداتی که به این قانون می شود عبارتند از:
توزیع ناکارامد و ناعادلانه پول و قدرت
گرایش به انحصارطلبی بازار
نبود بازار رقابتی و آزادی بازار
امپریالیسم و شکل های مختلف استثمار فرهنگی و اقتصادی
پدیده هایی مانند از خود بیگانگی فرهنگی، نابرابری، بیکاری و بی ثباتی اقتصادی
منتقدین بر این باورند که ترکیب تجارت آزاد و دارایی های خصوصی سرمایه داران ذاتاً منجر به ساختارهای انحصارطلب می شود. مباحث اقتصاد سیاسی به مطالعهٔ این موضوع می پردازد که قانون سرمایه داری تا چه اندازه مسئول استثمار اقتصادی، جنگ های امپریالیستی، استعمارگرایانه و ضدانقلابی، همچنین سرکوب کارگران، اتحادیه های صنفی و نسل کشی است.
از جمله نقاط ضعف یا قدرت قانون سرمایه داری دوره های بحران در این قانون است که به نظر برخی همچون مارکس نقطه ضعف آن می باشد که بر این پایه او تئوری بحران را مطرح کرد که سبب فروپاشی قانون سرمایه داری می گردد، از نظر مارکس آزادی جمعی وجود ندارد و قشر کارگر در قسمتی محدود قرار دارند و این سازمان دهی ثروتمندان را همیشه ثروتمندتر از قبل می کند. از دید برخی دیگر دوره های بحران سبب تقویت ارکان قانون سرمایه داری می شود.
به عقیده مارکس با هر بحران پایه های سرمایه داری متزلزل می شود و در خلال یکی از این بحران های وخیم اقتصادی با اقدام به اعتصاب و شدت عمل کارگری، مالکیت ابزار تولید از آن معدود مالکانی که بر اثر قانون تمرکز سرمایه باقی مانده اند به هیئت اجتماعیه انتقال داده می شود.
ماکس وبر در مطالعه تاریخی خود که در مورد پیوند پروتستانیسم و توسعه و تکامل نظام سرمایه داری انجام داد، ضمن تأکید بر تأثیرات �رفورماسیون پروتستانی� که از سال ۱۵۱۷ تا سال ۱۵۶۵ میلادی به طول انجامید و همچنین تأثیر کتاب �اخلاق پروتستانی� بر فرایند صنعتی شدن در کشورهای سرمایه داری که متکی بر اصول فکری مسیحیت پروتستانی بوده اند، معتقد بود که در جامعه نوین غربی رفتار افراد تحت کنترل �عقلانیت هدفمند� قرار دارد. از این رو، وبر پیش بینی می کرد که نظام سرمایه داری صنعتی در غرب پایدار و پابرجا باقی خواهد ماند.
Economic system based on private ownership
Capitalism is an economic system based on the private ownership of the means of production and their operation for profit. Central characteristics of capitalism include capital accumulation, competitive markets, a price system, private property and the recognition of property rights, voluntary exchange and wage labor. In a capitalist market economy, decision - making and investments are determined by owners of wealth, property, ability to maneuver capital or production ability in capital and financial markets—whereas prices and the distribution of goods and services are mainly determined by competition in goods and services markets.
Economists, historians, political economists and sociologists have adopted different perspectives in their analyses of capitalism and have recognized various forms of it in practice. These include laissez - faire or free - market capitalism, state capitalism and welfare capitalism. Different forms of capitalism feature varying degrees of free markets, public ownership, obstacles to free competition and state - sanctioned social policies. The degree of competition in markets and the role of intervention and regulation as well as the scope of state ownership vary across different models of capitalism. The extent to which different markets are free and the rules defining private property are matters of politics and policy. Most of the existing capitalist economies are mixed economies that combine elements of free markets with state intervention and in some cases economic planning.
Market economies have existed under many forms of government and in many different times, places and cultures. Modern capitalist societies developed in Western Europe in a process that led to the Industrial Revolution. Capitalist systems with varying degrees of direct government intervention have since become dominant in the Western world and continue to spread. Economic growth is a characteristic tendency of capitalist economies
سرمایه داری یا کاپیتالیسم ( به انگلیسی: Capitalism ) ، یا سرمایه محوری یک نظام اقتصادی است که در آن پایه های یک سیستم اقتصادی بر روی مالکیت خصوصی ابزارهای تولیدِ اقتصادی است و در دست مالکان خصوصی است و از این برای ایجاد بهره مندی اقتصادی ( سود ) در بازارهایی رقابتی استفاده می شود؛ که به این قانون، آزادی مالکیت شخصی نیز گفته می شود؛ که معنای آن، تولید و توزیع کالا هاست.
... [مشاهده متن کامل]
از ویژگیهای اصلی سرمایه داری می توان به انباشت سرمایه، بازارهای رقابتی، سیستم قیمت، مالکیت خصوصی و به رسمیت شناختن حقوق مالکیت، مبادله داوطلبانه و کار مزدی اشاره کرد. در اقتصاد بازار سرمایه داری، تصمیم گیری و سرمایه گذاری توسط هر صاحب ثروت، دارایی یا توانایی تولید در بازارهای سرمایه و مالی تعیین می شود در حالی که قیمت ها و توزیع کالاها و خدمات عمدتاً توسط رقابت در بازارهای کالاها و خدمات تعیین می شود.
معنای لغوی کپیتال همان سرمایه است و سرمایه شامل: زمین ها، کارخانه ها و… می باشد. درآمد در این قانون حداقل دو شکل دارد: سود و دست مزد. سود عبارت است از آنچه که به خاطر مالکیت ابزار تولید به کسانی که سرمایه را فراهم کرده اند، داده می شود. در این قانون زمین، نیروی انسانی و سرمایه در اختیار گروهی از افراد جامعه است که سایر افراد جامعه با استفادهٔ مشروط از آنها، به تولید مادی و تولید معنوی می پردازند.
همچنین در این قانون متداول است که اجاره را به صورت درآمد حاصل از در کنترل داشتن منابع طبیعی به حساب بیاورند که با دو مورد دیگر متفاوت است.
در قانون سرمایه داری، سرمایه گذاری، تولید، توزیع، درآمد، قیمت گذاری و عرضهٔ مواد و خدمات توسط تصمیم گیری هایِ شخصی در یک اقتصاد بازار تعیین می شود. مشخصهٔ بارز قانون سرمایه داری این است که تولید کالا در درجهٔ اول از برای کسب سود اقتصادی انجام می گیرد و نه لزوماً رفع نیازهای انسان ها. البته در مواردی نیز، کسب سود با رفع نیازهای انسانی همراه است.
در کلی ترین حالت، نظام سرمایه داری را می توان به دو دستهٔ نظام سرمایه داری دولتی ( همچون اتحاد جماهیر شوروی پس از ۱۹۲۷ یا چین کنونی ) و نظام سرمایه داری غیر متمرکز و غیردولتی همچون ایالات متحدهٔ آمریکا تقسیم نمود.
اقتصاددانان، مورخان، اقتصاددانان سیاسی و جامعه شناسان در تحلیل های خود از سرمایه داری دیدگاه های مختلفی اتخاذ کرده و اشکال مختلف آن را در عمل تشخیص داده اند. اینها شامل سرمایه داری laissez - faire ( رهایش کن ) یا بازار آزاد، سرمایه داری دولتی و سرمایه داری رفاهی است. اشکال مختلف سرمایه داری دارای درجات مختلف بازارهای آزاد، مالکیت عمومی، موانع رقابت آزاد و سیاست های اجتماعی تحریم شده توسط دولت است. میزان رقابت در بازارها و نقش مداخله و تنظیم و همچنین دامنه مالکیت دولت در مدل های مختلف سرمایه داری متفاوت است. میزان آزاد بودن بازارهای مختلف و قوانین تعریف مالکیت خصوصی از موضوعات سیاست و سیاست است. اکثر اقتصادهای موجود سرمایه داری اقتصادی مختلط هستند که عناصر بازارهای آزاد را با مداخله دولت و در برخی موارد برنامه ریزی اقتصادی ترکیب می کنند.
اقتصاد بازار تحت اشکال مختلف دولت و در زمانها، مکانها و فرهنگهای مختلف وجود داشته است. جوامع مدرن سرمایه داری - مشخص شده توسط جهانی شدن روابط اجتماعی مبتنی بر پول، طبقه ای مداوم بزرگ و گسترده در سیستم که باید با دستمزد کار کنند ( پرولتاریا ) و یک طبقه سرمایه دار صاحب ابزار تولید - در اروپای غربی در روندی که منجر به انقلاب صنعتی شد. سیستم های سرمایه داری با درجات مختلف مداخله مستقیم دولت از آن زمان در دنیای غرب مسلط شده و همچنان گسترش می یابد. نشان داده شده است که سرمایه داری به شدت با رشد اقتصادی ارتباط دارد.
منتقدان سرمایه داری استدلال می کنند که این قدرت را در دست یک طبقه سرمایه دار اقلیت متمرکز می کند که از طریق استثمار طبقه کارگر اکثریت و کار آنها وجود دارد، اولویت سود را بر کالای اجتماعی، منابع طبیعی و محیط زیست، موتور نابرابری، فساد و بی ثباتی های اقتصادی، و بسیاری از آنها قادر به دسترسی به منافع و آزادی های ادعایی مانند سرمایه گذاری آزاد نیستند. حامیان استدلال می کنند که این محصولات از طریق رقابت محصولات بهتر و نوآوری را فراهم می کند، باعث ایجاد تکثر و تمرکز زدایی در قدرت می شود، ثروت را در بین افرادی که قادر به سرمایه گذاری در شرکت های مفید براساس تقاضای بازار هستند، پخش می کند، امکان ایجاد یک سیستم تشویقی انعطاف پذیر را فراهم می کند که در آن کارایی و پایداری از اولویت های محافظت از آن است. سرمایه، رشد اقتصادی قوی ایجاد می کند و بهره وری و شکوفایی به بار می آورد که به نفع جامعه است.
پیشینهٔ تاریخی
این مفهوم در عام ترین معنایش تنها از آغاز سدهٔ بیستم وجود دارد. تاریخ آن را می توان تقریباً سال ۱۹۰۲ دانست زمانی که هربرت سومبارت کتاب معروف خود �سرمایه داری مدرن� را منتشر کرد. به عکس این واژه را مارکس عملاً بکار نبرده است. اقتصاد سرمایه داری عملاً بین قرون ۱۶ و ۱۹ میلادی در انگلیس به تدریج رسمی شد. با وجود اینکه برخی ویژگی های این قانون در دوران خیلی گذشته نیز دیده می شود، شکل های ابتدایی سرمایه داری تجاری ( merchant capitalism ) در اواخر قرون وسطی شکوفا شد.
سرمایه داری از پایان دورهٔ فئودالیسم در دنیای غرب نظام غالب بوده است. به تدریج این قانون از انگلیس به سراسر اروپا گسترش یافته مرزهای سیاسی و فرهنگی را درنوردید. در قرون ۱۹ و ۲۰ میلادی سرمایه داری ابزار غالب، ولی نه انحصاری، صنعتی شدن را در دنیا فراهم آورده است.
ثروت اروپای غربی به سرعت فزونی یافت: طلا و نقره از آمریکای جنوبی گرفته شد تا بانک ها را تغذیه کنند، و بردگان مورد نیاز بودند تا برای کارگاه های اروپای غربی کالاهای مصرفی و مواد خام تولید کنند. تجارت جهانی را تصرف مستعمره های جدید، توسعهٔ مستعمره های کهن، و گسترش برده داری و دزدی و راهزنی آشکارا به پیش راند. این ها ویژگی های برجسته بازارهایی است که بیش از دو سده تکامل یافت، یکی از ویژگی های اصلی این مرحلهٔ تجاری سرمایه داری این است که این مرحله نه فقط بازارها را تأمین می کند بلکه هم چنین ثروتی را فراهم می آورد که انقلابی صنعتی را تغذیه می کند که در میانهٔ سدهٔ ۱۷۰۰ آغاز می شود.
حامیان و منتقدان
حامیان
بسیاری از نظریه پردازان و سیاست مداران که غالباً در کشورهای دارای قانون سرمایه داری زندگی می کنند، بر این باورند که قوانین سرمایه داری از طریق شاخص هایی مانند تولید ناخالص داخلی، سطح رفاه زندگی و درجهٔ به کارگیری ظرفیت ها، تأثیر بسزایی در رشد اقتصادی دارد. برای نمونه سطح زندگی در اروپا در طی سه قرن گذشته بسیار بهبود یافته است.
برای نمونه آدام اسمیت برای دفاع از اینکه باید اجازه داد بازار آزاد تولید، قیمت گذاری و تخصیص منابع را کنترل کند، از این برهان استفاده کرد. آمار نشان می دهد از آغاز سرمایه داری، سرانهٔ تولید ناخالص داخلی آن کشور، شتاب بالایی را تجربه می کند.
منتقدان
منتقدان قانون سرمایه داری بر این باورند که در قرن بیستم قانون سرمایه داری پا به مرحله ای جدید گذاشته است و به قانون سرمایه داری انحصاری بدل گردیده است.
در قانون سرمایه داری انحصاری، عملاً مفهوم بازار آزاد که توسط نظریه پردازان اولیه ای قانون سرمایه داری همچون آدام اسمیت مورد حمایت واقع می شد، مفهوم ابتدایی خود را از دست داد و رقابت که مفهوم کلیدی اقتصاد بازار و قانون عرضه و تقاضا بود به رقابت بین شرکت های انحصاری و کارتلها تنزل یافت.
منتقدان اصلی قانون سرمایه داری شامل سوسیالیست ها ( از جمله کارل مارکس، فردریک انگلس، ولادیمیر لنین، مائو تسه تونگ، فیدل کاسترو ) و آنارشیست ها ( مانند بنجامین تاکر، نوام چامسکی ) می شود. برخی ادیان نیز با قسمت هایی از این قانون مخالفند؛ مثلاً ادیان یهودی، مسیحی و اسلام، نرخ بهره را حرام می دانند.
برخی از انتقاداتی که به این قانون می شود عبارتند از:
توزیع ناکارامد و ناعادلانه پول و قدرت
گرایش به انحصارطلبی بازار
نبود بازار رقابتی و آزادی بازار
امپریالیسم و شکل های مختلف استثمار فرهنگی و اقتصادی
پدیده هایی مانند از خود بیگانگی فرهنگی، نابرابری، بیکاری و بی ثباتی اقتصادی
منتقدین بر این باورند که ترکیب تجارت آزاد و دارایی های خصوصی سرمایه داران ذاتاً منجر به ساختارهای انحصارطلب می شود. مباحث اقتصاد سیاسی به مطالعهٔ این موضوع می پردازد که قانون سرمایه داری تا چه اندازه مسئول استثمار اقتصادی، جنگ های امپریالیستی، استعمارگرایانه و ضدانقلابی، همچنین سرکوب کارگران، اتحادیه های صنفی و نسل کشی است.
از جمله نقاط ضعف یا قدرت قانون سرمایه داری دوره های بحران در این قانون است که به نظر برخی همچون مارکس نقطه ضعف آن می باشد که بر این پایه او تئوری بحران را مطرح کرد که سبب فروپاشی قانون سرمایه داری می گردد، از نظر مارکس آزادی جمعی وجود ندارد و قشر کارگر در قسمتی محدود قرار دارند و این سازمان دهی ثروتمندان را همیشه ثروتمندتر از قبل می کند. از دید برخی دیگر دوره های بحران سبب تقویت ارکان قانون سرمایه داری می شود.
به عقیده مارکس با هر بحران پایه های سرمایه داری متزلزل می شود و در خلال یکی از این بحران های وخیم اقتصادی با اقدام به اعتصاب و شدت عمل کارگری، مالکیت ابزار تولید از آن معدود مالکانی که بر اثر قانون تمرکز سرمایه باقی مانده اند به هیئت اجتماعیه انتقال داده می شود.
ماکس وبر در مطالعه تاریخی خود که در مورد پیوند پروتستانیسم و توسعه و تکامل نظام سرمایه داری انجام داد، ضمن تأکید بر تأثیرات �رفورماسیون پروتستانی� که از سال ۱۵۱۷ تا سال ۱۵۶۵ میلادی به طول انجامید و همچنین تأثیر کتاب �اخلاق پروتستانی� بر فرایند صنعتی شدن در کشورهای سرمایه داری که متکی بر اصول فکری مسیحیت پروتستانی بوده اند، معتقد بود که در جامعه نوین غربی رفتار افراد تحت کنترل �عقلانیت هدفمند� قرار دارد. از این رو، وبر پیش بینی می کرد که نظام سرمایه داری صنعتی در غرب پایدار و پابرجا باقی خواهد ماند.
کاپیتالیسم