نظام الدین جامی
لغت نامه دهخدا
دی دلبرم رسید چو زد آفتاب تیغ
با روی همچو آتش و در کف چو آب تیغ
پیکان تیر غمزه چنان تیز کرده بود
کز شرم می کشید سر اندر نقاب تیغ
گفتم که بوسه ای بده ای بت بغمزه گفت
هست این سؤال را که تو کردی جواب تیغ
( از لباب الالباب چ نفیسی ص 131 و 594 ) ( مجمعالفصحا چ مصفا ج 3 ص 1409 ). و نیز رجوع به هفت اقلیم ( اقلیم چهارم ) شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید