خانه رفتن. [ ن َ / ن ِ رُ ت َ ] ( مص مرکب ) خانه را تمیز کردن. خانه را پاک کردن. کثافت آنرا از بین بردن. کَنْس :
پیش ازین خاطرمن خانه پر مشغله بود
از تو پرداختمش وز همه عالم رفتم.
سعدی ( طیبات ) .
پیش ازین خاطرمن خانه پر مشغله بود
از تو پرداختمش وز همه عالم رفتم.
سعدی ( طیبات ) .