دیکشنری
مترجم
بپرس
نظارت کردن بر
معنی انگلیسی
:
administer
دنبال کنید
مترادف ها
superintend
(فعل)
سرپرستی کردن، ریاست کردن، مباشرت کردن، نظارت کردن بر
پیشنهاد کاربران
exercise control over
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها