نطی

لغت نامه دهخدا

نطی. [ ن َ طی ی ] ( ع ص ) بعید. دور. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). مکان نطی ، جای دور. ( منتهی الارب ). بلدة نیاطها نطی ؛ ای طریقها بعید. ( منتهی الارب ). رجوع به نَطوشود. || منطوّ. ( متن اللغة ) ( المنجد ). مسدی. ( المنجد ). رشته درهم تنیده. رجوع به نَطو شود.

فرهنگ فارسی

بعید . دور . مکان نطی : جای دور . بلده نیاطهانطی ای : طریقها بعید . یا منطو . مسدی . رشت. در هم تنیده .

پیشنهاد کاربران

بپرس