نط

لغت نامه دهخدا

نط. [ ن َطط ] ( ع مص ) بیهوده گفتن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). هذر. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ) ( از متن اللغة ). پرگفتن و پریشان گفتن. ( از متن اللغة ). || رفتن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). رفتن در زمین. ( آنندراج ). ذهاب. ( از متن اللغة ). نط فی الارض ؛ ذهب. ( اقرب الموارد ). || گریختن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). نطیط. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نطیط شود. || بستن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). شدّ. بستن و محکم کردن. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) ( از متن اللغة ). || دراز کشیدن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). مدّ. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ) ( از متن اللغة ).

فرهنگ فارسی

بیهوده گفتن . هذر . پر گفتن و پریشان گفتن . یا رفتن . نط فی الارض : ذهب . یا گریختن .

پیشنهاد کاربران

بپرس