نضد
لغت نامه دهخدا
نضد. [ ن َ ض َ ] ( ع ص ، اِ ) رخت بر هم نهاده یا برگزیده آن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). آنچه از کالای خانه برهم نهاده و مرتب شده باشد. ( از المنجد ). ج ، انضاد. || تخت جامه و درخت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). سریر. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). تخت بدان جهت که متاع بر هم نهاده را اغلب روی آن می نهند. ( از اقرب الموارد ). بدان جهت که جامه و کالا را روی آن می چینند. ( از متن اللغة ). || بزرگ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شریف. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ) ( از متن اللغة ). || بزرگی آبائی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). شرف و بزرگی آبائی. ( ناظم الاطباء ). عز. شرف. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). آنچه که مرد بدان تقویت شود. ( از متن اللغة ). الاعمام و الاخوال المتقدمون فی الشرف. ( تاج العروس ) ( متن اللغة ). || شتر ماده فربه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ماده شتر فربه. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) ( از متن اللغة ). ج ، انضاد، نُضُد. || سحاب متراکم. ( المنجد ). رجوع به انضاد شود.
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی نَزِدْ: می افزاییم(جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای جمله قبلی است )
تکرار در قرآن: ۳(بار)
روی هم چیدن. «نَضَدَ الْمَتاعَ: جَعَلَ بَعْضَهُ فَوْقَ بَعْضٍ» در نهج البلاغه خطبه 163 در باره طاوس فرموده: «وَنَضَّدَاَلْوانَهُ فی أَحْسَنِ تَنْضیدٍ» رنگهای او را در بهترین ترکیب رویهم قرار داده است. نضید و منضود به معنی رویهم چیده شده است. . بوجود آوردیم نخلهای بلند را که میوه آنها رویهم چیده شدهاند . در کنار درخت سدر که شاخهاش بیخار یا از کثرت میوه خم شده است و در کنار درخت موزی که میوهاش رویهم چیده شده است. * . مراد از «منضود» ظاهرا پی درپی باریدن سنگهاست یعنی بر آن شهر سنگهایی از سجیل پی درپی باراندیم در «سجل» احتمال دادهایم که سجیل به معنی پی درپی باشد ولی لفظ «منضود» این احتمال را تضعیف میکند به نظر میآید مراد از آن سنگهای سخت باشد که قول ابوعبیده است یعنی سنگهایی از جنس سنگهای سخت که پی درپی میباریدند.
تکرار در قرآن: ۳(بار)
روی هم چیدن. «نَضَدَ الْمَتاعَ: جَعَلَ بَعْضَهُ فَوْقَ بَعْضٍ» در نهج البلاغه خطبه 163 در باره طاوس فرموده: «وَنَضَّدَاَلْوانَهُ فی أَحْسَنِ تَنْضیدٍ» رنگهای او را در بهترین ترکیب رویهم قرار داده است. نضید و منضود به معنی رویهم چیده شده است. . بوجود آوردیم نخلهای بلند را که میوه آنها رویهم چیده شدهاند . در کنار درخت سدر که شاخهاش بیخار یا از کثرت میوه خم شده است و در کنار درخت موزی که میوهاش رویهم چیده شده است. * . مراد از «منضود» ظاهرا پی درپی باریدن سنگهاست یعنی بر آن شهر سنگهایی از سجیل پی درپی باراندیم در «سجل» احتمال دادهایم که سجیل به معنی پی درپی باشد ولی لفظ «منضود» این احتمال را تضعیف میکند به نظر میآید مراد از آن سنگهای سخت باشد که قول ابوعبیده است یعنی سنگهایی از جنس سنگهای سخت که پی درپی میباریدند.
wikialkb: ریشه_نضد
پیشنهاد کاربران
کلمه ( نضد ) به معنای نظم و ترتیب است . ( ترجمه تفسیر المیزان )