[ویکی الکتاب] معنی نَضِجَتْ: بریان شد
ریشه کلمه:
نضج (۱ بار)
«نَضِجَتْ» از مادّه «نَضْج» به معنای بریان شدن است.
. نَضْج (بروزن فَلْس و قُفْل) به معنی رسیدن میوه و پختن گوشت است چنانکه در صحاح گفته است، به احتمال قوی منظور از آن در آیه بی حس شدن است در اثر سوختن یعنی هر وقت پوستهای آنها سوخت و بی حس شد پوستهای دیگری برای آنها عوض میگیریم تا عذاب را بچشند (نعوذبالله من النار) رجوع شود به «جلد». از روایات استفاده میشود که تبدیل جلود زنده کردن واعاده حیات بجلود اولی است در تفسیر برهان از مجالس شیخ نقل کرده که حفص بن غیاث میگوید: چون منصورعباسی جعفربن محمد«علیهالسلام» را به عراق آورد در محضر آن حضرت بودم، ابن ابی العوجاء ملحد پیش آن جناب آمد گفت در باره این آیه «کُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیْرَها...» چه میفرمایی قبول کردم که آن پوستها گناه کردند و عذاب دیدند تقصیر پوستهای جدید چیست؟ فرمود:« هِیَ هِیَ وَ هِیَغَیْرُها» وای بر تو پوستهای عوض شده هم پوستهای اولی و هم غیرآنهاست. گفت: به من توضیح بده تا بفهم. امام فرمود اگر کسی خشتی را خرد کند و آن را گل کرده باردیگر خشت زند آیا خشت اولی و درعین حال غیرآن نیست؟ گفت: آری خدا سعادتمندت کند. نظیر این روایت را از احتجاج و تفسیر قمی نیز نقل کرده است. ناگفته نماند: چون قیامت همه چیزش زنده است چنانکه در «جهنم» گفته شد و در «نطق» خواهد آمد در اینصورت هر چه مرگ آن را دریافت حیات حمله کرده مرگ را از بین خواهد برد لذا هر وقت پوست اهل آتش سوخت و بی حس شد دوباره حیات برآن عود خواهد کرد. این کلمه فقط یکبار در کلام الله آمده است.
ریشه کلمه:
نضج (۱ بار)
«نَضِجَتْ» از مادّه «نَضْج» به معنای بریان شدن است.
. نَضْج (بروزن فَلْس و قُفْل) به معنی رسیدن میوه و پختن گوشت است چنانکه در صحاح گفته است، به احتمال قوی منظور از آن در آیه بی حس شدن است در اثر سوختن یعنی هر وقت پوستهای آنها سوخت و بی حس شد پوستهای دیگری برای آنها عوض میگیریم تا عذاب را بچشند (نعوذبالله من النار) رجوع شود به «جلد». از روایات استفاده میشود که تبدیل جلود زنده کردن واعاده حیات بجلود اولی است در تفسیر برهان از مجالس شیخ نقل کرده که حفص بن غیاث میگوید: چون منصورعباسی جعفربن محمد«علیهالسلام» را به عراق آورد در محضر آن حضرت بودم، ابن ابی العوجاء ملحد پیش آن جناب آمد گفت در باره این آیه «کُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیْرَها...» چه میفرمایی قبول کردم که آن پوستها گناه کردند و عذاب دیدند تقصیر پوستهای جدید چیست؟ فرمود:« هِیَ هِیَ وَ هِیَغَیْرُها» وای بر تو پوستهای عوض شده هم پوستهای اولی و هم غیرآنهاست. گفت: به من توضیح بده تا بفهم. امام فرمود اگر کسی خشتی را خرد کند و آن را گل کرده باردیگر خشت زند آیا خشت اولی و درعین حال غیرآن نیست؟ گفت: آری خدا سعادتمندت کند. نظیر این روایت را از احتجاج و تفسیر قمی نیز نقل کرده است. ناگفته نماند: چون قیامت همه چیزش زنده است چنانکه در «جهنم» گفته شد و در «نطق» خواهد آمد در اینصورت هر چه مرگ آن را دریافت حیات حمله کرده مرگ را از بین خواهد برد لذا هر وقت پوست اهل آتش سوخت و بی حس شد دوباره حیات برآن عود خواهد کرد. این کلمه فقط یکبار در کلام الله آمده است.
wikialkb: نَضِجَت