نضاخ
لغت نامه دهخدا
نضاخ. [ ن َض ْ ضا ] ( ع ص ) نضاخة. جهنده با فوران. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نضاخة شود. || باران بسیار. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ). غیث نضاخ ؛ باران کثیر غزیر. ( اقرب الموارد ). باران سخت و فراوان. ( از المنجد ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید