نصیحت شنو. [ ن َ ح َ ش ِ ن َ / نُو ] ( نف مرکب ) نصیحت پذیر. که پند و اندرز ناصح و خیرخواه بشنود و بدان عمل کند : نصیحت شنو مردم دوربین نپاشند در هیچ دل تخم کین.
سعدی.
نه پائی چو بینندگان راسترو نه گوشی چو مردم نصیحت شنو.
سعدی.
وگر پارسا باشد و پاکرو طریقت شناس و نصیحت شنو.
سعدی.
پیشنهاد کاربران
با راه، سر به راه، متواضع، پند پذیر، نصیحت پذیر، اندرز پذیر، عاقل و بالغ، دانا
متعظ. [ م ُت ْ ت َ ع ِ ] ( ع ص ) ( از �وع ظ� ) پذیرنده . ( آنندراج ) . پند گرفته و کسی که پند و نصیحت قبول می کند به سخنان دلپذیر. ( ناظم الاطباء ) : ایشان متعظ نشدند و متنبه نگشتند. ( تاریخ قم ص 254 ) .