نصفه

/nesfe/

مترادف نصفه: نصف، نیم، نیمه

برابر پارسی: نیمه

معنی انگلیسی:
half, one-half, imperfectly, half - done

لغت نامه دهخدا

نصفه. [ ن ِ ف َ / ف ِ ] ( ص ، اِ ) نیمه. || نیم پر. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

نیمه : نان را دو نصفه کرد. گیلاس خود را نصفه نوشید .
داد ٠ انصاف ٠ یا جمع ناصف به معنی خدمتکار است .

فرهنگ معین

(نِ فِ ) (اِ. ق . ) (عا. ) نیمه .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی نِصْفَهُ: نصفش - نیمش - یک دومش
ریشه کلمه:
نصف (۷ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)

جدول کلمات

نیمه

مترادف ها

half (اسم)
طرف، شریک، نیم، نصف، نیمه، نیمی، نصفه، شقه

moiety (اسم)
بخش، نیم، نصف، نیمه، نصفه، عیال، قسمت مساوی

فارسی به عربی

نصف

پیشنهاد کاربران

بپرس