نصع
لغت نامه دهخدا
نصع. [ ن ِ ص َ ]( ع اِ ) سفره ای چرمین. نطع ادیم. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). قطعه ای از پوست که بر روی آن می نشینند یا پوستی که در مجلس شراب می گسترانند. ( ناظم الاطباء ). نطع، و آن بساطی است از پوست که زیر پای کسی که محکوم به سر بریدن یا عذابی دیگر شده است گسترانیده می شود. ( از المنجد ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید