نصرت شعار
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
نصرت شعار ؛ که پیروزی و نصرت عادت و قرین و ملازم اوست. ظفرشعار : در ظل رایت نصرت شعار مجتمع گشتند. ( حبیب السیر ج 3 ص 322 ) . قبه زرنگار چتر نصرت شعارش ، منوّر عرصه سپهر. ( حبیب السیر ج 3 ص 322 ) .
|| زینت و آرایش. ( ناظم الاطباء ) :
... [مشاهده متن کامل]
بزرگواری را رسمهای اوست جمال
چو مر شجاعت را تیغ تیز اوست شعار.
منوچهری.
گر سرو را ز گوهر بر سر شعار باشد
ور کوه را ز عنبر در سر خمار باشد.
فرخی.
شعرم بخوان و فخر مدان مر مرا به شعر
دین دان نه شعر فخر من و هم شعار من.
ناصرخسرو ( دیوان چ مینوی و محقق ص 299 ) .
بخوان اشعار حجت را که ندهد
به از شعرش خرد را جان شعاری.
ناصرخسرو.
طرز غریب من است نقش خرد را طراز
شعر بدیع من است شرع سخن را شعار.
خاقانی.
|| زینت و آرایش. ( ناظم الاطباء ) :
... [مشاهده متن کامل]
بزرگواری را رسمهای اوست جمال
چو مر شجاعت را تیغ تیز اوست شعار.
منوچهری.
گر سرو را ز گوهر بر سر شعار باشد
ور کوه را ز عنبر در سر خمار باشد.
فرخی.
شعرم بخوان و فخر مدان مر مرا به شعر
دین دان نه شعر فخر من و هم شعار من.
ناصرخسرو ( دیوان چ مینوی و محقق ص 299 ) .
بخوان اشعار حجت را که ندهد
به از شعرش خرد را جان شعاری.
ناصرخسرو.
طرز غریب من است نقش خرد را طراز
شعر بدیع من است شرع سخن را شعار.
خاقانی.