نصرت شعار

لغت نامه دهخدا

نصرت شعار. [ ن ُ رَ ش ِ ] ( ص مرکب ) نصرت آیت. نصرت اثر. ظفرنمون. پیروزی قرین. مظفر. منصور. پیروزمند : قبه زرنگار چتر نصرت شعارش منور عرصه سپهر. ( حبیب السیر جزو 4 ج 3 ص 322 ). در ظل رایت نصرت شعار مجتمع گشتند. ( حبیب السیر ج 4 ص 124 ).

فرهنگ فارسی

نصرت آیت . نصرت اثر . ظفر نمون . پیروزی قرین . مظفر . منصور . پیروزمند .

پیشنهاد کاربران

نصرت شعار ؛ که پیروزی و نصرت عادت و قرین و ملازم اوست. ظفرشعار : در ظل رایت نصرت شعار مجتمع گشتند. ( حبیب السیر ج 3 ص 322 ) . قبه زرنگار چتر نصرت شعارش ، منوّر عرصه سپهر. ( حبیب السیر ج 3 ص 322 ) .
|| زینت و آرایش. ( ناظم الاطباء ) :
...
[مشاهده متن کامل]

بزرگواری را رسمهای اوست جمال
چو مر شجاعت را تیغ تیز اوست شعار.
منوچهری.
گر سرو را ز گوهر بر سر شعار باشد
ور کوه را ز عنبر در سر خمار باشد.
فرخی.
شعرم بخوان و فخر مدان مر مرا به شعر
دین دان نه شعر فخر من و هم شعار من.
ناصرخسرو ( دیوان چ مینوی و محقق ص 299 ) .
بخوان اشعار حجت را که ندهد
به از شعرش خرد را جان شعاری.
ناصرخسرو.
طرز غریب من است نقش خرد را طراز
شعر بدیع من است شرع سخن را شعار.
خاقانی.