[ویکی نور] نصرآبادی محمدطاهر. «محمّد طاهر نصرآبادی» به سال 1027ق در نصرآباد، یکی از محله های بزرگ اصفهان به دنیا آمد. آبا و اجداد او در زمان سلاطین صفویه و پادشاهان سابق، کمال اعتبار را داشته اند. جدّش، خواجه صدرالدّین علی در زمان سلطان محمّد گورکان، مالک آب و زمین بسیار بود.
از پدر او اطلاعات چندانی در دست نیست، فقط می دانیم که از کمالات صوری و معنوی بهره مند بوده و در ظاهر و باطن، کمال شکستگی و آرامی داشته است. او به قهوه خانه که محفل ادبا و شعرا بوده، آمد و شد داشت و محمّد طاهر را نیز به همراه خود به آن جا می برد؛ امّا دست اجل او را مهلت آن چنان نداد و در سال 1044ق، زمانی که محمّد طاهر هفده سال داشت، به سرای باقی شتافت.
محمّد طاهر در عنفوان جوانی، هنگامی که نیاز به راهنما و مرشد داشت، تنها ماند. وی پس از چندی که عمر را به بی حاصلی و بطالت گذراند، از جهالت همراه با غفلت دوری جست و به سوی حقیقت و راستی که از نظر او پنهان گشته بود، حرکت کرد.
در این طریق، مدّتی ساکن قهوه خانه شد. قهوه خانه در این دوره، جایگاه اهل فضل، ادب، دانش، شعر و موسیقی بود و هرکس بدان جا راه نداشت. در آن جا، نظم و نثر خودش را بارها بر اهل فن عرضه کرد و همگان زبان تصدیق بر او گشودند. آقا حسین خوانساری مکررا او را به واسطه نوشته هایش تشویق می نمود.
آوازه و شهرت نصرآبادی به زودی به چهار رکن و شش جهت آفاق پیچید و مرتبه او در شعرشناسی، به پایه ای رسید که شعرای جوان از او تخلّص می طلبیدند.
وی در سال های بین 1070-1080ق به شرف زیارت حضرت ثامن الحجج(ع) نائل شد. در این سفر، او با شاعران آن سامان چون میرزا حسین خان، چلبی ولد حاج صالح تبریزی و میرزا جانی عزّتی دیدار کرد. پس از آن، عازم طواف مکّه معظّمه و زیارت تربت پیامبر(ص) و باقی حضرات ائمه بقیع(ع) شد.
از پدر او اطلاعات چندانی در دست نیست، فقط می دانیم که از کمالات صوری و معنوی بهره مند بوده و در ظاهر و باطن، کمال شکستگی و آرامی داشته است. او به قهوه خانه که محفل ادبا و شعرا بوده، آمد و شد داشت و محمّد طاهر را نیز به همراه خود به آن جا می برد؛ امّا دست اجل او را مهلت آن چنان نداد و در سال 1044ق، زمانی که محمّد طاهر هفده سال داشت، به سرای باقی شتافت.
محمّد طاهر در عنفوان جوانی، هنگامی که نیاز به راهنما و مرشد داشت، تنها ماند. وی پس از چندی که عمر را به بی حاصلی و بطالت گذراند، از جهالت همراه با غفلت دوری جست و به سوی حقیقت و راستی که از نظر او پنهان گشته بود، حرکت کرد.
در این طریق، مدّتی ساکن قهوه خانه شد. قهوه خانه در این دوره، جایگاه اهل فضل، ادب، دانش، شعر و موسیقی بود و هرکس بدان جا راه نداشت. در آن جا، نظم و نثر خودش را بارها بر اهل فن عرضه کرد و همگان زبان تصدیق بر او گشودند. آقا حسین خوانساری مکررا او را به واسطه نوشته هایش تشویق می نمود.
آوازه و شهرت نصرآبادی به زودی به چهار رکن و شش جهت آفاق پیچید و مرتبه او در شعرشناسی، به پایه ای رسید که شعرای جوان از او تخلّص می طلبیدند.
وی در سال های بین 1070-1080ق به شرف زیارت حضرت ثامن الحجج(ع) نائل شد. در این سفر، او با شاعران آن سامان چون میرزا حسین خان، چلبی ولد حاج صالح تبریزی و میرزا جانی عزّتی دیدار کرد. پس از آن، عازم طواف مکّه معظّمه و زیارت تربت پیامبر(ص) و باقی حضرات ائمه بقیع(ع) شد.
wikinoor: نصرآبادی،_محمدطاهر